تحقیق مقايسه اعتماد به نفس در افراد نقص عضو(پسر با دختر) و مقایسه آنها با افراد سالم

تحقیق مقايسه اعتماد به نفس در افراد نقص عضو(پسر با دختر) و مقایسه آنها با افراد سالم – فایل جدید

مقايسه اعتماد به نفس در افراد نقص عضو(پسر با دختر) و مقایسه آنها با افراد سالم, مقايسه اعتماد به نفس در افراد نقص عضو(پسر با دختر) و مقایسه آنها با افراد سالم,روانشناسي اعتماد به نفس و ارتباط با معلول يا نقص عضو,تحقیق مقايسه اعتماد به نفس در افراد

8 فصل اول(کلیات تخقیق)
9 مقدمه
18 بیان مساله
24 اهداف تحقیق
25 اهمیت و ضرورت تحقیق
26 سوالات تحقیق
28 فرضیه های تحقیق
28 تعاریف عملیاتی متغییر ها
33 فصل دوم (پیشینه تحقیق)
34 مقدمه
39 پیشینه تحقیق
43 شدت معلولیت و تغییرات فیزیکی آن
44 روانشناسي اعتماد به نفس و ارتباط با معلول يا نقص عضو
47 نظریاتی چند براعتماد بنفس
48 پرورش اعتماد بنفس
51 روش های پرورش اعتماد بنفس
51 عوامل عدم اعتماد بنفس
53 اعتماد بنفس پایین در معلولان بیماری آنهارا تشدید میکند
54 افزایش معلولیت در جهان
54 اعتماد بنفس نیاز معلولان برای توانمند سازی
55 اعتماد بنفس مقدمه خود آگاهی
57 نحوه بر خورد اطرافیان با فرد معلول
58 برقراری ارتباط با افراد یکی از مشکلات معلولان
58 با معلولان چگونه باید رفتار کرد
61 فصل سوم (روش پژوهش)
62 واژه تحقیق
63 روش تحقیق
64 جامعه آماری
64 نمونه وروش نمونه گیری
65 نمونه گیری

65 متغییرها
67 فصل چهارم(یافته ها)
69 تجزیه تحلیل داده ها
70 بررسی توصیفی داده ها
71 بررسی توصیفی آزمودنیها به تفکیک جنسیت
72 بررسی توصیفی آزمودنیها به تفکیک میزان معلولیت
73 نمودارهای توصیفی مقیاسهابه همراه منحنی نرمال
74 بررسی استنباطی داده ها
79 فصل پنج (بحث و نتیجه گیری)
82 محدودیتهای تحقیق
83 منابع

 مقايسه اعتماد به نفس در افراد نقص عضو(پسر با دختر) و
نياز اصلي و اساسي ما در زندگي داشتن((احساس خوب)) در مورد خودمان است. مانياز داريم كه خود را از نظر جسمي،فكري،احساسي و عاطفي انسان خوب و با ارزشي بدانيم. چنين احساسي،انگيزه ومحرك ما براي توفبق در انجام اموري است كه در زندگي به عهده مي گيريم. اعتماد به نفس يك احساس عاطفي، عشق و محبتي است كه شخص براساس ارزش واهميتي كه براي خود قائل است، نسبت به خود احساس مي كند. اين احساس معمولا از دوران كودكي آغاز مي گردد و تحت تاثير تربيت، فرهنگ و جامعه تقويت مي شود و پس از گذشت سالها به يك احساس قوي و محكم مبدل مي شود كه تغييرآن بسيار دشوار است (نينوايي ژيلا 1375).
اعتمادبه نفس در چگونگي كيفيت اعمال و رفتار افراد در تمامي مراحل زندگي نقش بسزايي دارد. ضعف اعتماد به نفس يكي از متداولترين اختلالات رفتار در ميان زنان و مردان جامعه ويكي از علائم شايع بيماري هاي رواني است.ضعفي كه روي همه جنبه هاي زندگي تاثير منفي بجا مي گذارد ونه تنها باعث اختلال در رابطه ما با خود مي شود، بلكه باعث صدمات شديدي درارتباطات بين ما و خانواده،فرزندان،والدين،همكاران و دوستان ميگردد. نكته مهم اين كه ضعف اعتمادبه نفس از نسلي به نسل ديگر انتقال مي يابد. اين ضعف غالبا از مادربزرگ به مادر و از مادر به فرزندان القا مي شود. تجربه نشان مي دهد كه خودكشي هايي كه ناشي از ضعف اعتمادبه نفس است،در خط فاميلي تعقيب مي شود (آنیتا نایک 1383).
بل معتقد است كه اعتماد به نفس از نظر بهداشت رواني وتعادل شخصيت داراي اهميت فراوان است و آن را يك نگرش مثبت به خود كه اهميت فراوان دارد وآن را يك نگرش مثبت به خود كه اهميت بسزايي دربهداشت جسمي- رواني دارد مي داند.
از ديدگاه اسلام نيزاعتمادبه نفس مقدمه اي براي خودشناسي است كه خود شناسي خود مقدمه اي براي خداشناسي وتوكل به نيروي لايزال الهي است (اسلامي نسب علي 1373).
اعتماد به نفس پايين مي تواند مشكلات متعددي از جمله افت تحصيلي،درگيري هاي اجتماعي،آمادگي براي ابتلا به انواع اختلالات رواني خصوصا افسردگي ،خودكشي،اضطراب و اعتياد به جود آورد (وايتن و ليود م 1996). همچنين مطالعات ديگر نشان مي دهد كه كاهش اعتماد به نفس يكي از دلايل مشكلات سازگاري و يكي ازعوامل خطر براي اقدام به خودكشي مي باشد (باتريس ال جويسر 1999).
به علاوه مطالعات،تاثير اعتمادبه نفس بالا را درجهت بهبود عملكرد در هر مقطع سني،شغلي واجتماعي و نيز در بهبود علايم بيماري هاي ارگانيك و غير ارگانيك به وضوح نشان داده است(موتران اج، براوتون 2000).
در پژوهش هاي به عمل آمده،اعتماد به نفس پايين در درصد زيادي از نوجوانان گزارش شده است به طوري كه درپژوهشي كه بر روي 360 دانش‌آموز دبيرستاني در انگليس و همچنين در استراليا بر روي 1400 نوجوان دوقلوي دبيرستاني انجام گرفته، شيوع اعتماد به نفس پايين 55 درصد بوده است(amespc-whitv-macaskill 1999).در مطالعه اي در 400 نوجوان دبيرستاني در شهر كاشان، شيوع اعتماد به نفس پايين 5/21 درصد بوده است (اعتماد به نفس،باغبان علي،شريفي خديجه 1387).
اعتماد به نفس در اوايل نوجواني آسيب پذيراست و با افزايش سن كه نوجوان به انتهاي نوجواني نزديك مي شود،تجربيات قبلي به او در تشكيل هويت كمك كرده و توجه به ظاهر كاهش مي يابد و نوجوان توانايي هاي لازم جهت تطابق با تغييرات مختلف را به دست مي‌آورد و بر ميزان اعتماد به نفس‌آنها افزوده مي شود. در واقع ميزان اعتماد به نفس در طول دوره ي نوجواني (به استثناي مواقعي كه در محيط دگرگوني هاي مهم رخ مي دهد) با افزايش سن زياد مي گردد( گنجي حمزه،روانشناسي رشد 1376).
از ادوار گذشته تا كنون معلولين در امور مربوط به آنان چه از نظر شناخت موجوديت و چه از نظر روابط ضمايين اجتماع و معلولين هميشه به عنوان يك مسئله دشوار وجود داشته است كه بين تكامل اجتماعي و علي بشر با وضع اجتماعي معلولين رابطه ي ثابتي وجود داشته است. جوامع بدوي و قبايل اوليه بشر كه سخت براي بقاء خود تلاش مي نمودند افراد ضعيف و معلول را كه در تلاش زندگي موثر محسوب نمي شدند طرد مي كردند. اسپارتها كودكان ناقص را طعمه گرگها مي ساختند و مردم مفلوج را به امواج خروشان رودخانه ها مي سپردند. در بسياري از نمونه هاي باستاني مرسوم بوده كه در سالهاي قحطي تعدادي از افراد معلول را قرباني يا سنسار مي نمودند. اعتقاد به ارواح خبيث و ورود آنها در جسم معلولين تا قرن اخير در بسياري از جوامع از جمله اروپا شايع بوده است.( الهام نوبهار )

 

دانلود مستقیم فایل