خلاصه کتاب اصول روانشناسی بالینی نوشته سعید شاملو – فایل جدید

اصول روانشناسی بالینی ,سعید شاملو, کتاب اصول روانشناسی بالینی پیام نور, کتاب روانشناسی بالینی سعید شاملو,پاورپوینت روانشناسی بالینی سعید شاملو,دانلود کتاب روانشناسی بالینی,کتاب اصول روانشناسی بالینی

خلاصه کتاب اصول روانشناسی بالینی نوشته سعید شاملو 
این کتاب پر حجم در قالب word و در حجم 60 صفحه  به صورت کاملأ مفید برای استفاده دانشجویان و اساتید خلاصه شده است. 

بخشی از متن: 
فصل اول 
تکامل روانشناسی بالینی به سبب تأثیر عوامل متعدد صورت گرفت که بعضی از آنها خارج از حیطه روانشناسی بود.
برای مثال، پیشرفتهای حاصله در بیولوژی، فلسفه، سیاست. تاریخ آن با تکامل روانشناسی مرضی آمیخته است وگذشته آن به زمان انسان اولیه می رسد.
روشهای مطالعه بیماریهای روانی موقعی نضج گرفت که مسئله بیماری روانی، از خرافات و عقاید ماوراء الطبیعه 
مجزا شد. تکامل روانشناسی بالینی، بستگی زیادی به پیدایش وسایل و ابزار برای مشاهده و اندازه گیری داشت.
-1روانشناسی مرضی
بشر اوّلیه، امراض روانی را پدیده ای ماوراء الطبیعه می دانست. روشهای درمان این گونه بیماران که تصور میشد 
دچار ‘جن زدگی’ و ارواح خبیثه شده باشند، عبارت بود از سوراخ کردن جمجمه به منظور آزاد کردن روح پلید و…
در قرون ششم و هفتم قبل از میلاد، فیلسوفانی از قبیل طالس، اناکسیمنز، هراکلیتوس، اناکساگوراس و دماکریتوس در مورد چگونگی طبیعت بشر و جهان، فرضیاتی عرضه کردند. کمی بعد از آن،بقراط ) 164 تا 974 قبل از میلاد(
در زمینه علم پزشکی تئوریهایی ارائه داد که بسیار نو و پیشرفته بود و بعدها اساس این علم قرار گرفت. به نظر او مرکز تمام فعالیتهای بشر مغز است و هر گونه اختلالاتی در آن، سبب بروز امراض روانی می شود.
در زمان حکمفرمایی امپراطوری رم، قبل از ظهور مسیحیت، داشمندانی چند مانند آریتوس و سورانوس در پیشرفت  علم و کشف ماهیت امراض روانی تلاش بسیار کردند. عقاید پیشرفته و روشنفکرانه بقراط، گالن و همکاران آنها،قرنها در خفا ماند.
در قرن شانزدهم، کشفیاتی در مورد احساس، عواطف، ادراک و طرز ایجاد تفکر صورت گرفت. در آن موقع شخصی  به نام وایوز یک قرن قبل ازهابر و سه قرن قبل از فروید، درباره ارتباط افکار و تأثیر عواطف بر آن بحث می کرد. در همین ایام دو دانشمند به نامهای پاراسلوس و وایر به شدت علیه خرافات و جن گیری مبارزه می کردند.
در قرن نوزدهم، پیشرفتهای محسوسی در زمینه آناتومی و فیزیولوژی اعصاب روی داد؛ ولی توسعه روانشناسی را در طی قرون متمادی، فلاسفه ای از قبیل بکن، دکارت، هابز، هارتلی، لاک، مالبرانش و اسپینوزا عهده دار شدند.
قسمت عمده تئوریهای آنها نیز در مورد عواطف و اراده بود.
در سال 4736 با تلاش ویلیام توک، بیمارستانی در انگلستان به منظور نگاهداری و معالجه بیماران روانی ساخته شد.
در اواخر قرن هیجده در فرانسه، پزشکی به نام فیلیپ پینل، رئیس بزرگترین بیمارستان روانی فرانسه شد. او با اصلاحات نوع دوستانه خود، به پیشرفت روان پزشکی کمک بسیاری کرد. در آلمان نیز، در سال 4731 پزشک  دیگری به نام فرایک مانند پینل در این زمینه، گامهای اساسی برداشت. در آمریکا هم اصلاحاتی انجام شد که قسمت اعظم آن به وسیله بنجامین راش بود. در اوایل سال 4044 برای معرفی روشهای انسانی در درمان بیماری روانی، پیشرفتهای بسیاری انجام شد.

 

دانلود مستقیم فایل