مقاله خاستگاه مغز و رفتار انسان (نگاره بالینی :پرورش ظرفیت زبانی) – فایل جدید

وورد, کتاب, مبانی, نوروسایکولوژی, انسان,مقاله خاستگاه مغز و رفتار انسان (نگاره بالینی :پرورش ظرفیت زبانی), جلد1, فصل, 2

مقاله خاستگاه مغز و رفتار انسان (نگاره بالینی :پرورش ظرفیت زبانی)
زبان آن ویژگی برجسته انسان است که دکارت آن را ویژگی شاخص وجود ذهن انسان می دانست.زمانی تصور بر این بود که زبان در میان دیگر صفات ، به انسان ها اختصاص دارد . همچنان که نظریه تکامل پیشرفت های گام به گامی را پیش بینی می کند ، در هر گام میزان جدیدی از پیچیدگی را به رفتارها از جمله به زبان می افزاید. مانند ابزارسازی بعید است زبان هم به یکباره پدیدار شده باشد و در انسان های امروزی به شکفتگی رسیده است. این مهارت های شناختی در دیگر گونه ها به ویژه گونه هایی که ارتباط بسیار نزدیکی با ما دارند ،هم وجود دارد. اولین اقدام در آموزش زبان آوایی انسان به شامپانزه شکستی خفت بار بود. تا سال 1971 ، زمانی که آلن و بیتریس گاردنر ، نوعی از زبان اشاره ی آمریکایی را به یک شامپانزه به نام واشو آموزش دادند ، پژوهشگران در نیافته بودند که ارتباط غیرکلامی ممکن است بر زبان کلامی مقدم باشد سوسویچ-رامبو و همکارانش به منظور بررسی این موضوع شروع به آموزش زبانی نمادین به نام یرکیش به شامپانزه ای کوتوله به نام مالاتا کردند (تصور بر این استکه شامپانزه کوتوله یا بونوبو، نسبت به شامپانزه های معمولی گونه ی بسیار نزدیکتری به انسان است ). مالاتا و پسرش کانزی در محیط طبیعی شان مورد آموزش قرار گرفتند و کانزی در جلسه های آموزش مادرش را همراهی می کرد . هر چند کانزی به طور اختصاصی آموزش نمی دید ، او بیشتر از مادرش یرکیش آموخته بود . جالب این که کانزی شواهد روش ن تری از درک گفتار پیچیده انسان از خود نشان می داد.
پی بردن به اینکه شامپانزه ها در محیط طبیعی شان دارایه خزانه ی آوایی غنی هستند و به ویژه در ارتباط با غذا صداهای آوایی تولید می کنند ، جارد تاگلیا لاتلا ( که تصویر او با شامپانزه در عکس دیده می شود) و همکارانش آوا سازی کانزی را که موقع خوردن انواع متفاوت غذاها با دیگران ارتباط برقرار می کرد ، ضبط کردند . از بین تصاویر ضبط شده فراوان از برقراری ارتباط او با انسان ها ،  دانشمندان آواسازی های مرتبط با ( موز) ، ( انگور )  ( آب میوه ) و ( بله )  را انتخاب کردند . تحلیل طیفی صداها مرتبط با بافت معنایی و معنای هر یک از موقعیت ها مورد تحلیل قرار گرفت تا مشخص شود که آیا صداهای تولید شده توسط کانزی در موقعیت های مشابه شبیه به هم و در موقعیت های متفاوت با هم فرق دارند یا نه .
این تحلیل ثابت کرد که در واقع صداهای کانزی در آواسازی های تولید شده در بافت معنایی خاص شبیه به هم هستند و از نظر ساختاری در بین بافت های متفاوت با هم فرق دارند . هر چند کانزی یک شامپانزه ی دارای توانایی زبانی است ، این یافته که او از زبان ( شامپانزه ای ) در موقعیت های خاص برای برقراری ارتباط با دیگر انسان ها استفاده می کند تأیید بیشتری در مورد این عقیده به دست می دهد که ممکن است زبان انسان از اشکال بسیار ابتدایی ارتباطی استفاده شده توسط اجداد انسانی نشأت گرفته باشد .
کانزی مانند بسیاری از ما انسان ها به راسته ی نخستی ها تعلق دارد ، گروهی از خانواده ی جانوری که لمورها ، تارسیه ها ، میمون ها و میمون های انسان نما ، که همگی از یک جد مشترک منشعب شده اند را در بر می گیرد. راسته ی نخستی ها در شکل 1-2 به صورت نمودار زیست شناختی ، نموداری که زمان تقریبی منشأ گروه های گوناگون که ارتباط تنگاتنگی با هم دارند را نشان می دهد ، به نمایش درآمده است . هر شاخه از نمودار زیست شناختی ، از لحاظ یک یا چند ویژگی جسمی یا رفتاری ، جانورانی که قبل از آن زمان قرار می گیرند ، متمایز می کند . به عنوان نمونه ، تمام میمون های انسان نما می توانند دستشان را بالا برده و از شاخه ای به شاخه ی دیگر بپرند ( در میان درختان تاب بخورند ) . هیچ یک از نخستی های قبل از میمون انسان نما نمی تواند چنین کاری را انجام دهد .
نخستی ها دارای رنگ بینی فوق العاده و ادراک عمق پیشرفته ای هستند و از این بینایی عالی در هدایت ماهرانه ی حرکات دست هایشان استفاده می کنند . میمون های انسان نمای ماده معمولا در هر حاملگی تنها یک نوزاد می زایند و در مقایسه با دیگر جانوران زمان بیشتری را صرف مراقبت از نوزاد خود می کنند .
در 5 تا 8 میلیون سال پیش آدم سان ها اجدا شبه انسان ما ، با کسب ویژگی هایی که آنها را از دیگر میمون های انسان نما متمایز می کرد ، از این میمون های انسان نما ، یعنی نیاکان پیشین ، منشعب شدند . آدم سان ها بلندقدتر بودند و بین نر و ماده ها از لحاظ قد تفاوت کمی وجود داشت . آنها روی دو پا راه می رفتند ، پایی بلند داشتند و چنان رهنوردان ماهری بودند که نوادگانشان در هر قاره ی قابل سکونت سکنا گزیدند .
تغییراتی در ساختمان دستان آدم سان ها این مکان را فراهم کرد که از ابزارها با مهارت استفاده نمایند و تغییراتی در ساختمان دندان ها و اندازه ی آرواره هایشان خوردن غذاهای متنوع را راحت تر کرد . مغز آدم سان ها از نظر اندازه ی دستخوش تکامل بی مانند شده و به بیش از سه برابر حجم اولیه اش افزایش یافت . سرنخ هایی مهم در شناخت مغز انسان جدید از بررسی خاستگاه های مغز نیروهای تکاملی که آن را شکل داده اند و از آن چه پژوهشگران از طریق مطالعه ی دستگاه عصبی دیگر جانوران در توصیف چگونگی کارکرد مغز به عمل آورده اند ، به دست آمده است .

 

دانلود مستقیم فایل