اهل

فایل تحقیق اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان – به روز شده

فایل تحقیق اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان – به روز شده

اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

۱. رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت. آن حضرت از یک‌سو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها می‌پرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم می‌کرد، در میانشان به داوری می‌نشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط می‌شد انجام می‌داد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست می‌زد از جمله اینکه:
۱. احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین می‌کرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ می‌داد.
۲. با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات می‌پرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف می‌کرد.
۳. به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح می‌کردند پاسخ می‌داد.
۴. به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزه‌های مقدس آن می‌پرداخت.
بدون تردید کسی که چنین مسئولیت‌های خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود می‌آورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب می‌شود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگی‌های فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد.
اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است.
این موضوع ما را وا می‌دارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد.
با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در می‌یابیم که رسول خدا این خلأها و کاستی‌ها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست.
در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره می‌کنیم:
۱. ابن اثیر جزری در جامع‌الاصول از جابربن عبدالله نقل می‌کند که گفت:
رسول خدا در حجه‌الوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی می‌کرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشته‌آم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است».
۲. مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت:
روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید. رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید. [۱]
۳. ترمذی در صحیح خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت:
رسول خدا را در مراسم حج در روز عرفه بر روی شتری دیدم که می‌فرمود: «ای مردم من در میان شما چیزی به یادگار گذاشته‌ام که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید: و آن کتاب خدا و عترتم است.[۲]
۴. امام احمد بن حنبل از ابوسعید خدری نقل می‌کند که گفت: رسول خدا فرمود: من دو امانت سنگین در میان شما می‌گذاریم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است. آن دو: کتاب خدا، آن ریسمان کشیده شده میان آسمان و زمین و دیگری عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار حوض، بر من وارد شوند.[۳]
این حدیث معروف به حدیث ثقلین را بیش از ۳۰ صحابی از پیامبر نقل کرده و بیش از ۳۰۰ دانشمند آن را در کتابهای خود در علوم و متون مختلف و در تمام دوره‌ها و قرنها نگاشته‌اند.
این حدیث، حدیثی صحیح و در میان مسلمانان متواتر است و پیامبر «ص» به برکت این حدیث، کسانی را تعیین کرده که ضمن پر کردن خلأها، مرجع علمی مسلمانان پس از ایشان به شمار می‌روند و آنها جز اهل بیت آن حضرت نیستند.
۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟
سؤال این است که اهل بیتی را که پیامبر در حدیث ثقلین مورد اشاره قرار داده و خداوند متعال در قرآن آیه: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[۴] را در حقشان نازل کرده، چه کسانی هستند؟
در پاسخ این سؤال باید گفت: پیامبر اکرم «ص» در مواضع متعدد، آنان را معرفی کرده و حتی عنایت و توجه فراوان و کم‌نظیری نسبت به معرفی آنان مبذول داشته است.
اولا: اسامی کسانی را که آیه فوق در شأن آنان نازل شده بیان فرموده است.
دوم: آن حضرت آنهایی را که آیه درباره‌شان نازل شده بود، در زیر عبای خود قرار داد و دیگران را از ورود به آن منع کرد.
سوم: هنگام عزیمت به نماز چندین ماه به خانه فاطمه گذر می‌کرد و می‌فرمود: وقت نماز است ای اهل البیت و

تحقیق, اهل, بیت, (ع), و, مرجعیت, فکری, و, علمی, مسلمانان

 

دانلود مستقیم فایل

فایل تحقیق اهل بيت در قرآن – به روز شده

فایل تحقیق اهل بيت در قرآن – به روز شده

بخش اول: اهل بيت در قرآن
فصل اول: گفته‏ها و نظريات
كلمه «اهل البيت‏» در موارد بسيار زيادى از سخنان رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله براى‏گروه خاصى كه به آن حضرت‏صلى الله عليه وآله منسوبند، به كار رفته است. براى اينان(اهل البيت) اوصاف و ويژگى‏هايى بيان گشته، منزلتى شايان قرار داده شده ودر قبال آنان، حقوق و مسؤوليت‏هاى فراوان و گوناگون و در عين حال مهم وخطير بر عهده امت گذاشته شده‏است.
در قرآن نيز در موارد گوناگون و با تعابير مختلف از همين گروه سخن‏به‏ميان آمده‏است. يكى از آن تعابير «اهل‏البيت‏» است. از آن جايى كه گروهى‏به عمد يا سهو در تعيين منظور قرآن از كلمه «اهل‏البيت‏» به راست و چپ‏رفته‏اند، لازم ديديم كه دقيقا به بحث و بررسى درباره اين مطلب بپردازيم.از خداوند متعال يارى مى‏جوييم و بر او توكل مى‏كنيم و بحث را به حول وقوه او پى مى‏گيريم.
رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله منظور از تعبير «اهل‏البيت‏» را در يكى از مواردى كه درقرآن آمده، به شكلى غيرقابل تشكيك و تاويل تبيين كرده‏است، اما با كمال‏تعجب بايد گفت: اين تصريحات هم نتوانسته است ريشه اختلاف را از بين‏ببرد; و دليل آن، وجود افرادى است كه اصرار دارند در اين مورد يا مواردديگر به صورت آشكار و پنهان و بنا به دلايلى با رسول خداصلى الله عليه وآله مخالفت‏كنند! تفصيل مطلب را در مباحثى كه در پى مى‏آيد بيان خواهيم كرد.
اهل بيت در قرآن
لفظ «اهل بيت‏» سه بار در قرآن كريم آمده است:
اول، در داستان موسى‏عليه السلام، آن گاه كه نوزادى كوچك بود و خانواده فرعون‏او را پيدا كردند تا در آينده، دشمن و مايه اندوهشان باشد و پستان هيچ زنى‏را به دهان نگرفت و خانواده فرعون در كارش درمانده شدند. آن‏گاه خواهرموسى‏عليه السلام به آنان گفت:
هل ادلكم على اهل بيت‏يكفلونه لكم وهم له ناصحون فرددناه الى امه‏كى تقر عينها ولا تحزن; .
آيا مايليد كه من شما را به خانواده‏اى كه دايه اين طفل شوند و او را با مهربانى‏تربيت كنند راهنمايى كنم؟ بدين وسيله ما موسى را به مادرش برگردانديم تاديده‏اش به جمال موسى روشن شود و حزن و اندوهش برطرف گردد.
در اين آيه بيانى وجود ندارد كه مشخص سازد: منظور خواهر موسى‏عليه السلام ازاين تعبير چه بود؟ آيا منظورش تمام كسانى بودند كه با آن خانواده قرابت وخويشاوندى داشتند يا بعضى از آنان؟ و آيا منظورش فقط قرابت نسبى است‏يا نسبى و سببى؟ يا علاوه بر قرابت نسبى و سببى كسانى را كه از راه ولاء و ياتربيت هم به خانواده منتسب هستند در برمى‏گيرد؟
گذشته از اين، لفظ اهل بيت‏به صيغه نكره آمده است نه به صيغه معرفه،يعنى اهل البيت.
دوم، در داستان ابراهيم‏عليه السلام، آن گاه كه همسرش از بشارت فرشتگان كه‏به‏او مژده دادند اسحاق و پس از او يعقوب را به دنيا خواهد آورد به شگفت‏آمد. ملائكه به او گفتند:
اتعجبين من امر الله رحمة الله وبركاته عليكم اهل البيت انه حميدمجيد;
فرشتگان به او (زن ابراهيم) گفتند: آيا از كار خدا عجب دارى؟ (عجب مداركه) رحمت و بركات خدا مخصوص شما اهل بيت است; زيرا خداوند بسيارستوده صفات و بزرگوار است.
در اين آيه مباركه همسر ابراهيم‏عليه السلام از اهل البيت‏شمرده شده است; زيرااو در اين آيه مورد خطاب قرار گرفته است، اما اين نمى‏تواند دليل اين مطلب‏باشد كه همسر هم در تمام مواردى كه لفظ اهل البيت اطلاق شده، حتى درمواردى هم كه قرينه مناسب براى تعيين مقصود وجود ندارد، جزء اهل بيت‏است; زيرا توجيه خطاب در آيه فوق‏الذكر به همسر ابراهيم‏عليه السلام مى‏تواندقرينه‏اى براى داخل شدن وى در زمره اهل يت‏باشد، اما نمى‏تواند دلالت كندبر اين كه كلمه اهل البيت، همسر را هم در برمى‏گيرد، به گونه‏اى كه به مجردشنيدن اين كلمه و بى هيچ قرينه‏اى، بايد به ذهن شنونده تبادر كند. در مباحث‏آتى بحث‏بيش‏ترى درباره اين آيه خواهد آمد.
سوم، فرموده خداوند متعال:
يا نساء النبى لستن كاحد من النساء ان اتقيتن فلا تخضعن بالقول‏فيطمع الذى فى قلبه مرض وقلن قولا معروفا وقرن فى بيوتكن‏ولاتبرجن تبرج الجاهلية الاولى واقمن الصلاة وآتين الزكاة واطعن‏الله ورسوله انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم‏تطهيرا واذكرن مايتلى فى بيوتكن من آيات الله والحكمة ان الله كان‏لطيفا خبيرا.
ملاحظه مى‏شود كه فرموده خداوند متعال: «انما يريد الله ليذهب عنكم‏الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا» در ميان آياتى قرار گرفته كه‏زنان پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله مخاطبند و بلكه جزء يكى از اين آيات است. همين‏موجب شده كه آن شبهه معروف در مراد آيه براى عده‏اى پيش آيد و همان‏گونه كه خواهيم ديد گروهى آن را انگيزه‏اى براى برانگيختن شك‏هايى‏پيرامون مفاد حقيقى آيه مباركه قرار مى‏دهند.
گفته‏ها و اجتهادها
مراجعه به سخنان مفسران وديگران به دست مى‏دهد كه درباره مراد ازاهل البيت در آيه مباركه اقوال متعددى وجود دارد. اين اقوال عبارتند از:
1. ادعاى عكرمه كه در بازارها ندا مى‏داد و مردم را براى مباهله‏فرامى‏خواند. ادعاى وى اين بود كه منظور از «اهل‏البيت‏» در آيه تطهير فقطوفقط زنان پيامبرصلى الله عليه وآله است و احدى غير از آنان را در بر نمى‏گيرد.
اين گفته بنا به روايت عكرمه به ابن عباس و سعيد بن جبيرهم نسبت داده‏شده است. چنان كه اين ادعا را به مقاتل هم نسبت داده‏اند. به عطاء، كلبى،سعيدبن جبير و عروة بن زبير هم كه مدعى بود اين آيه در خانه عايشه‏فرود آمد نسبت داده شده است.
2. گروهى گفته‏اند: منظور اصحاب كساء است، يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله، على،فاطمه، حسن، حسين‏عليهم السلام و همسران پيامبرصلى الله عليه وآله.
بعضى همسران پيامبرصلى الله عليه وآله و اصحاب كساء را بدون پيامبرصلى الله عليه وآله آورده‏اند.اين عقيده فخر رازى و خطيب بغدادى است كه قسطلانى از بخارى روايت‏كرده است. .
3. گفته‏اند: منظور پيامبرصلى الله عليه وآله است و بس.
4. گفته‏اند: منظور بنى هاشمند و زنان را در بر نمى‏گيرد.
5. گفته‏اند: منظور كسانى است كه در پايين‏ترين جد پيامبرصلى الله عليه وآله با او نسبت‏دارند و نيز گفته شده: هر آن كس كه با پيامبرصلى الله عليه وآله پيوند رحمى دارد. و نيزگفته شده: هر آن كه با او پيوند نسبى يا سببى دارد.
6. ابو حيان گفته: از آن جا كه اهل البيت‏شامل زنان پيامبرصلى الله عليه وآله و پدران‏آنان مى‏شده، لفظ مذكر بر مؤنث غالب آمده است.
7. گفته شده: منظور زنان است و تمامى بنى هاشم كه صدقه بر آنان‏حرام شد.
8. گفته شده: «اهل‏البيت‏» على، فاطمه، حسن و حسين‏عليهم السلام هستند. بعضى‏از اقوال و روايات تصريح دارد كه پيامبرصلى الله عليه وآله هم جزء آنان است. اين گفته به‏انس بن مالك، واثلة بن اسقع ، ابو سعيد خدرى، عايشه و ام سلمه نسبت داده‏شده است. طحاوى، كنجى شافعى، ذهبى و قمى بر آن اصرار داشته و نيزعقيده مجاهد، قتاده، كلبى و بلكه عقيده جمهور و بيش‏تر مفسران همين‏است. حتى بعضى گفته‏اند: مفسران اجماع دارند و جمهور روايت كرده‏اندكه اين آيه درباره اهل كساء فرود آمد. گفته‏اند: منظور مدعى اجماع مفسران‏اين است كه مفسران بر اين مطلب اجماع دارند كه آيه مباركه شامل آل البيت‏است و آنان اصحاب كساء مى‏باشند، اما درباره اين كه آيا زنان پيامبرصلى الله عليه وآله راهم دربر مى‏گيرد يا نه، اختلاف نظر است. يا منظور، اجماع كسانى است كه‏نظرشان در مورد شان نزول و مانند آن قابل اعتناست و عكرمه و مقاتل ازاين افراد نيستند، زيرا اين مساله به خبر دادن از پيامبرصلى الله عليه وآله‏يا كسانى از صحابه‏برمى‏گردد كه گفته آنان معتبر است، در حالى كه مقاتل و عكرمه متهم به‏دروغگويى‏اند.
بعضى از روايات، امامان دوازده گانه‏عليهم السلام را هم اضافه كرده است. بعضى‏مدعى‏اند كه اماميه اجماع دارند كه آيه تطهير شامل تمام امامان‏عليهم

تحقیق, , اهل, بيت, در, قرآن,

 

دانلود مستقیم فایل

فایل تحقیق غدير از ديدگاه اهل سنت – به روز شده

فایل تحقیق غدير از ديدگاه اهل سنت – به روز شده

غدير از ديدگاه اهل سنت

فهرست :
عنوان صفحه
پيش گفتار
فصل اول : داستان غدير
عيد
غدير
غدير خم
گزارشى از حجة الوداع
مراسم تبريك و تهنيت
نصب على به خلافت , در روز غدير
فصل دوم : خلافت و وصايت
خليفه بر حق
1ـ حكومت ظاهرى
2ـ حكومت معنوى
دلايل صريح بر خلافت على (ع )
1ـ حديث يوم الدار
2ـ حديث منزلت
وصى
وارث
فصل سوم : معيارها
1ـ محبت
عنوان صفحه
2ـ آزار على , آزار رسول (ص )
3ـ سب على , سب رسول (ص )
4ـ جدايى از على , جدايى از رسول
5ـ جنگ با على , جنگ با پيامبر
6ـ پرچم هدايت
7ـ على و حق
8ـ حق و على
9ـ على , حق و قرآن
10ـ على و قرآن
11ـ على (ع ) به منزله كعبه
12ـ على (ع ) باب آمرزش
13ـ ميزان ايمان
14ـ جدا كننده حق از باطل
15ـ نشانه ايمان
فصل چهارم : يك آسمان فضيلت
1ـ اشتراك گوهرى با رسول مكرم اسلام (ص )
2ـ تربيت على (ع )
3ـ سابقه در اسلام
4ـ علم و آگاهى
فصل پنجم : آداب و سنن غديرى
سابقه عيد غدير در ميان مسلمانان
آداب و اعمال عيد غدير
عنوان صفحه
آداب عيد غدير در چند محور كلى عمل صالح
عبادت
روزه
جشن و سرور
محور دعاهاى غدير
عقد اخوت
عقد اخوت در روز غدير
آثار عقد اخوت
عقد اخوت بين زنان
كتابنامه
منبع وماخذ
پيش گفتار
بـدون شـك شخصيت على بن ابى طالب (ع ) پس از رسول گرامى اسلام (ص ) ارزنده ترين وجودى است كه پا به عرصه وجود نهاده و عالم امكان را با حضور خويش آراسته است .
شـخـصـيـت تابناك آن حضرت چنان در بلنداى انسانيت مى درخشد, كه عقول بشرى را در طول تاريخ , مبهوت وحيران خود كرده است ره يافتن به ساحت قدس آن شخصيت عظيم الهى , هر چند ذائقـه طـبـع را تحريك و واهمه عقل را تشويق مى كند, ولى راهى است كه جز به قدم عشق نتوان پيمود.
آنـچـه تا كنون بر قلم و زبان اهل ذوق و فضل , در شرح آن جمال نورانى گذشت , در حقيقت قدر معرفت ماست , نه حد شخصيت او ما با اعتراف و اذعان به بى كرانگى آن روح پاك , برآنيم كه از طور حديث نبوى , قبساتى برگرفته راه تقربى به ساحتش يابيم .
هـر چـنـد هدف اصلى در اين نوشتار, اثبات عيد بودن غدير و بيان بخشى از آداب اين روز مبارك است , به مناسبت فراتر رفته فصلى در شرح شخصيت آن جناب گشوده ايم و در آينه سخنان رسول مكرم اسلام , به تماشاى جمال پرفروغ على بن ابى طالب (ع ) مى نشينيم اميد آنكه ما و خوانندگان را از اين سير معنوى بهره اى وافر باشد.
در پـايـان تـذكـر چند نكته ضرورى است بيشتر مطالب اين تحقيق , از كتب معتبر اهل سنت است محل نقل
هرحديث يا واقعه در كتابهاى مورد استناد, با ذكر مجلد هر صفحه تعيين , و در كتابنامه مشخصات هر كتاب از قبيل مؤلف , مترجم , ناشر, و تاريخ و محل نشر آمده است .
در مـواردى انـدك كه كتب اهل سنت از ذكر مطلبى غفلت كرده اند, به كتب معتبر شيعه مراجعه شده و آنها نيز همانندكتب اهل سنت به طور دقيق معرفى شدند در مواردى كه در ذيل يك حديث بـه ذكـر يـك يـا چـنـد آدرس بـسنده شده , به اين معنا نيست كه آن حديث در مراجع ديگر يافت نمى شود, بلكه تنگى مجال باعث شده است كه به همين مقداراكتفا كنيم .
متن احاديث را بدون تغيير آورده ايم و در موارد لازم , توضيح و بيانى در ذيل حديث افزوده ايم .
از آنـجـا كـه تاليف به زبان فارسى است , بيشتر به ترجمه احاديث اهتمام ورزيدم , و در مواردى كه عبارت عربى راضرورى مى دانستم , از ذكر متن اصلى دريغ نشده است .
فصول پنجگانه اين نوشتار عبارتند از:.
فصل اول : داستان غدير.
فصل دوم : خلافت و وصايت .
فصل سوم : معيارها.
فصل چهارم : يك آسمان فضيلت .
فصل پنجم : آداب و سنن غديرى .
اميد داريم اين تحقيق كوتاه , قطره اى از فيض اقيانوس غدير را در خود جاى داده باشد.
فصل اول : داستان غدير
عيد
اهل لغت ((عيد)) را از مشتقات ماده ((عود)) مى دانند, و عود به معناى بازگشت است بنابراين هر عيد به پاس رجعتى برگزار مى شود.
مـاه مـبـارك رمـضـان مـوقـعـيـتـى اسـت كه سالك روزه دار توفيق مى يابد با مقاومت در مقابل بادهاى سركش تعلقات , آتش عشق الهى را كه در يخبندان ماديت , خموده شده دوباره روشن كند و مـراقـبـت نمايد تا زبانه كشيده تمام هستى اش را گرم , و ناخالصى هاى وجودش را ذوب كند, تا عبوديت ناب تجلى كند و غايت آفرينش محقق شود آنگاه عيد ((فطر)) است .
حـج نـيـز فـرصـتى ديگر است كه حاجى پس از طى مراحل متعددى توفيق مى يابد غير دوست را درمـسـلـخ منى به تيغ كشد, و جان در بند كشيده خويش را آزاد كرده پا به قوس صعودى حركت انسانى گذارد, و به
درجه بلند عبوديت بار يابد, آنگاه عيد ((قربان )) است .
از هـمـين جا فرق عيد با جشن باز شناخته مى شود: جشن بهانه اى است براى شادمانى , و عيدپاس داشـتـن حـيـات دوبـاره انسان است و هم به اين دليل است كه برخلاف جشن , عيد تشريعى است واعياد اسلامى در اصل دين تشريع شده اند.
بنابراين , حقيقت عيد اسلامى باز يافتن حيات دوباره است و تعيين آن به عهده شرع اقدس است .
مـا بـر ايـن بـاوريـم كـه روز غـديـر, هم از ويژگى حقيقى يك عيد اسلامى برخوردار است , و هم قانونگذاربزرگ اسلام , پيامبر عظيم الشان (ص ) آن را به عنوان عيد به امت اسلامى شناسانده است .
نـوشـتـه اى كـه پـيـش رو داريـد به انگيزه اثبات اين دو دعوى و بيان مختصرى از آداب اين عيد سعيدسامان يافته است .
مـطـالـعـه بـخـشـهـاى مـخـتلف اين نوشتار, اين باور را مى پرورد كه روز عيدغدير يكى از اعياد بـزرگ اسلامى , بلكه بزرگترين عيد مسلمانان است و اگر به ديده تحقيق بنگريم , پى خواهيم برد كه بزرگترين عيد انسان است .
غدير
غـديـر در لـغـت بـه معناى بركه , آبگير و تالاب است چاله هايى كه در بيابان به انتظار نشسته تا از ريزش باران يا گذر سيل دامنى از آب برگيرند و زلال كنند تا مگر مسافر تشنه صحرا بر اين سفره هميشه گشاده باكفى از اين نعمت ارزنده رمقى گيرد و مشك خشكيده خويش را از آن پر سازد, غدير ناميده مى شوند.
غدير خم

تحقیق, غدير, از, ديدگاه, اهل, سنت, , ,

 

دانلود مستقیم فایل

فایل تحقیق غدير در سيره اهل بيت (ع) – به روز شده

فایل تحقیق غدير در سيره اهل بيت (ع) – به روز شده

غدير در سيره اهل بيت (ع)
احمد زمانى
غدير از اساسى‏ترين برنامه‏هاى پيامبر خدا(ص) براى دوام و عزت و شكوه اسلام و قرآن بود. او در بازگشت از حجة‏الوداع آخرين رسالت‏خويش را انجام داد. زيرا خدايش فرموده بود:
يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس ان الله لا يهدى القوم الكافرين. (1)
اى پيامبر، آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏اى; خداوند تو را از گزند مردم نگه مى‏دارد. خداوند گروه كافران را هدايت نمى‏كند. (2)
در پى اجراى اوامر پروردگار و معرفى وصى و جانشين خود على‏بن‏ابى‏طالب(ع) آيه اكمال دين: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا; امروز دين شما را كامل كردم و نعمت‏خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم‏» نازل (3) و روز غدير جشن ولايت و وصايت‏شد.
اهل بيت پيامبر و امامان بر حق شيعه، كه نگاهبان اسلام حقيقى بودند و سعى داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتى بهره بردند تا غدير را زنده بدارند و آن خاطره گرامى و به ياد ماندنى را مطرح كنند; زيرا در تابش آفتاب غدير اهداف والاى پيامبر جامه عمل مى‏پوشد و براى فتنه‏انگيزى كج‏انديشان فرصت‏باقى نماند.
نگاهى گذرا به سيره فاطمه و اميرمؤمنان – عليهما السلام – و ديگر امامان راستين شيعه ما را با اهميت واقعه غدير و نقش عظيم و سرنوشت‏ساز آن هدايت و نيكبختى بشر آشنا مى‏سازد.
راويان، نويسندگان و مفسران اهل سنت و شيعه به واقعه غدير و آيات نازل شده در آن توجه بسيار داشته‏اند. برخى از علماى شيعه مانند علامه طبرسى روايات (4) نزول آيه تبليغ (5) در سرزمين غدير را مشهور دانسته‏اند. از اهل سنت ابوالقاسم عبيدالله بن‏عبدالله حسكانى، از دانشمندان اهل سنت، نيز همين را مطرح مى‏كند. او احاديث غدير را در دوازده جزوه دسته‏بندى كرده، آن را «دعاء الهداة الى اداء حق الموالاة‏» ناميده است. (6)

تحقیق, غدير, در, سيره, اهل, بيت, (ع),

 

دانلود مستقیم فایل

تحقیق اهل بيت در قرآن – فایل جدید

تحقیق, , اهل, بيت, در, قرآن,

بخش اول: اهل بيت در قرآن
فصل اول: گفته‏ها و نظريات
كلمه «اهل البيت‏» در موارد بسيار زيادى از سخنان رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله براى‏گروه خاصى كه به آن حضرت‏صلى الله عليه وآله منسوبند، به كار رفته است. براى اينان(اهل البيت) اوصاف و ويژگى‏هايى بيان گشته، منزلتى شايان قرار داده شده ودر قبال آنان، حقوق و مسؤوليت‏هاى فراوان و گوناگون و در عين حال مهم وخطير بر عهده امت گذاشته شده‏است.
در قرآن نيز در موارد گوناگون و با تعابير مختلف از همين گروه سخن‏به‏ميان آمده‏است. يكى از آن تعابير «اهل‏البيت‏» است. از آن جايى كه گروهى‏به عمد يا سهو در تعيين منظور قرآن از كلمه «اهل‏البيت‏» به راست و چپ‏رفته‏اند، لازم ديديم كه دقيقا به بحث و بررسى درباره اين مطلب بپردازيم.از خداوند متعال يارى مى‏جوييم و بر او توكل مى‏كنيم و بحث را به حول وقوه او پى مى‏گيريم.
رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله منظور از تعبير «اهل‏البيت‏» را در يكى از مواردى كه درقرآن آمده، به شكلى غيرقابل تشكيك و تاويل تبيين كرده‏است، اما با كمال‏تعجب بايد گفت: اين تصريحات هم نتوانسته است ريشه اختلاف را از بين‏ببرد; و دليل آن، وجود افرادى است كه اصرار دارند در اين مورد يا مواردديگر به صورت آشكار و پنهان و بنا به دلايلى با رسول خداصلى الله عليه وآله مخالفت‏كنند! تفصيل مطلب را در مباحثى كه در پى مى‏آيد بيان خواهيم كرد.
اهل بيت در قرآن
لفظ «اهل بيت‏» سه بار در قرآن كريم آمده است:
اول، در داستان موسى‏عليه السلام، آن گاه كه نوزادى كوچك بود و خانواده فرعون‏او را پيدا كردند تا در آينده، دشمن و مايه اندوهشان باشد و پستان هيچ زنى‏را به دهان نگرفت و خانواده فرعون در كارش درمانده شدند. آن‏گاه خواهرموسى‏عليه السلام به آنان گفت:
هل ادلكم على اهل بيت‏يكفلونه لكم وهم له ناصحون فرددناه الى امه‏كى تقر عينها ولا تحزن; .
آيا مايليد كه من شما را به خانواده‏اى كه دايه اين طفل شوند و او را با مهربانى‏تربيت كنند راهنمايى كنم؟ بدين وسيله ما موسى را به مادرش برگردانديم تاديده‏اش به جمال موسى روشن شود و حزن و اندوهش برطرف گردد.
در اين آيه بيانى وجود ندارد كه مشخص سازد: منظور خواهر موسى‏عليه السلام ازاين تعبير چه بود؟ آيا منظورش تمام كسانى بودند كه با آن خانواده قرابت وخويشاوندى داشتند يا بعضى از آنان؟ و آيا منظورش فقط قرابت نسبى است‏يا نسبى و سببى؟ يا علاوه بر قرابت نسبى و سببى كسانى را كه از راه ولاء و ياتربيت هم به خانواده منتسب هستند در برمى‏گيرد؟
گذشته از اين، لفظ اهل بيت‏به صيغه نكره آمده است نه به صيغه معرفه،يعنى اهل البيت.
دوم، در داستان ابراهيم‏عليه السلام، آن گاه كه همسرش از بشارت فرشتگان كه‏به‏او مژده دادند اسحاق و پس از او يعقوب را به دنيا خواهد آورد به شگفت‏آمد. ملائكه به او گفتند:
اتعجبين من امر الله رحمة الله وبركاته عليكم اهل البيت انه حميدمجيد;
فرشتگان به او (زن ابراهيم) گفتند: آيا از كار خدا عجب دارى؟ (عجب مداركه) رحمت و بركات خدا مخصوص شما اهل بيت است; زيرا خداوند بسيارستوده صفات و بزرگوار است.
در اين آيه مباركه همسر ابراهيم‏عليه السلام از اهل البيت‏شمرده شده است; زيرااو در اين آيه مورد خطاب قرار گرفته است، اما اين نمى‏تواند دليل اين مطلب‏باشد كه همسر هم در تمام مواردى كه لفظ اهل البيت اطلاق شده، حتى درمواردى هم كه قرينه مناسب براى تعيين مقصود وجود ندارد، جزء اهل بيت‏است; زيرا توجيه خطاب در آيه فوق‏الذكر به همسر ابراهيم‏عليه السلام مى‏تواندقرينه‏اى براى داخل شدن وى در زمره اهل يت‏باشد، اما نمى‏تواند دلالت كندبر اين كه كلمه اهل البيت، همسر را هم در برمى‏گيرد، به گونه‏اى كه به مجردشنيدن اين كلمه و بى هيچ قرينه‏اى، بايد به ذهن شنونده تبادر كند. در مباحث‏آتى بحث‏بيش‏ترى درباره اين آيه خواهد آمد.
سوم، فرموده خداوند متعال:
يا نساء النبى لستن كاحد من النساء ان اتقيتن فلا تخضعن بالقول‏فيطمع الذى فى قلبه مرض وقلن قولا معروفا وقرن فى بيوتكن‏ولاتبرجن تبرج الجاهلية الاولى واقمن الصلاة وآتين الزكاة واطعن‏الله ورسوله انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم‏تطهيرا واذكرن مايتلى فى بيوتكن من آيات الله والحكمة ان الله كان‏لطيفا خبيرا.
ملاحظه مى‏شود كه فرموده خداوند متعال: «انما يريد الله ليذهب عنكم‏الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا» در ميان آياتى قرار گرفته كه‏زنان پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله مخاطبند و بلكه جزء يكى از اين آيات است. همين‏موجب شده كه آن شبهه معروف در مراد آيه براى عده‏اى پيش آيد و همان‏گونه كه خواهيم ديد گروهى آن را انگيزه‏اى براى برانگيختن شك‏هايى‏پيرامون مفاد حقيقى آيه مباركه قرار مى‏دهند.
گفته‏ها و اجتهادها
مراجعه به سخنان مفسران وديگران به دست مى‏دهد كه درباره مراد ازاهل البيت در آيه مباركه اقوال متعددى وجود دارد. اين اقوال عبارتند از:
1. ادعاى عكرمه كه در بازارها ندا مى‏داد و مردم را براى مباهله‏فرامى‏خواند. ادعاى وى اين بود كه منظور از «اهل‏البيت‏» در آيه تطهير فقطوفقط زنان پيامبرصلى الله عليه وآله است و احدى غير از آنان را در بر نمى‏گيرد.
اين گفته بنا به روايت عكرمه به ابن عباس و سعيد بن جبيرهم نسبت داده‏شده است. چنان كه اين ادعا را به مقاتل هم نسبت داده‏اند. به عطاء، كلبى،سعيدبن جبير و عروة بن زبير هم كه مدعى بود اين آيه در خانه عايشه‏فرود آمد نسبت داده شده است.
2. گروهى گفته‏اند: منظور اصحاب كساء است، يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله، على،فاطمه، حسن، حسين‏عليهم السلام و همسران پيامبرصلى الله عليه وآله.
بعضى همسران پيامبرصلى الله عليه وآله و اصحاب كساء را بدون پيامبرصلى الله عليه وآله آورده‏اند.اين عقيده فخر رازى و خطيب بغدادى است كه قسطلانى از بخارى روايت‏كرده است. .
3. گفته‏اند: منظور پيامبرصلى الله عليه وآله است و بس.
4. گفته‏اند: منظور بنى هاشمند و زنان را در بر نمى‏گيرد.
5. گفته‏اند: منظور كسانى است كه در پايين‏ترين جد پيامبرصلى الله عليه وآله با او نسبت‏دارند و نيز گفته شده: هر آن كس كه با پيامبرصلى الله عليه وآله پيوند رحمى دارد. و نيزگفته شده: هر آن كه با او پيوند نسبى يا سببى دارد.
6. ابو حيان گفته: از آن جا كه اهل البيت‏شامل زنان پيامبرصلى الله عليه وآله و پدران‏آنان مى‏شده، لفظ مذكر بر مؤنث غالب آمده است.
7. گفته شده: منظور زنان است و تمامى بنى هاشم كه صدقه بر آنان‏حرام شد.
8. گفته شده: «اهل‏البيت‏» على، فاطمه، حسن و حسين‏عليهم السلام هستند. بعضى‏از اقوال و روايات تصريح دارد كه پيامبرصلى الله عليه وآله هم جزء آنان است. اين گفته به‏انس بن مالك، واثلة بن اسقع ، ابو سعيد خدرى، عايشه و ام سلمه نسبت داده‏شده است. طحاوى، كنجى شافعى، ذهبى و قمى بر آن اصرار داشته و نيزعقيده مجاهد، قتاده، كلبى و بلكه عقيده جمهور و بيش‏تر مفسران همين‏است. حتى بعضى گفته‏اند: مفسران اجماع دارند و جمهور روايت كرده‏اندكه اين آيه درباره اهل كساء فرود آمد. گفته‏اند: منظور مدعى اجماع مفسران‏اين است كه مفسران بر اين مطلب اجماع دارند كه آيه مباركه شامل آل البيت‏است و آنان اصحاب كساء مى‏باشند، اما درباره اين كه آيا زنان پيامبرصلى الله عليه وآله راهم دربر مى‏گيرد يا نه، اختلاف نظر است. يا منظور، اجماع كسانى است كه‏نظرشان در مورد شان نزول و مانند آن قابل اعتناست و عكرمه و مقاتل ازاين افراد نيستند، زيرا اين مساله به خبر دادن از پيامبرصلى الله عليه وآله‏يا كسانى از صحابه‏برمى‏گردد كه گفته آنان معتبر است، در حالى كه مقاتل و عكرمه متهم به‏دروغگويى‏اند.
بعضى از روايات، امامان دوازده گانه‏عليهم السلام را هم اضافه كرده است. بعضى‏مدعى‏اند كه اماميه اجماع دارند كه آيه تطهير شامل تمام امامان‏عليهم

 

دانلود مستقیم فایل

تحقیق اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان – فایل جدید

تحقیق, اهل, بیت, (ع), و, مرجعیت, فکری, و, علمی, مسلمانان

اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

۱. رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت. آن حضرت از یک‌سو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها می‌پرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم می‌کرد، در میانشان به داوری می‌نشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط می‌شد انجام می‌داد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست می‌زد از جمله اینکه:
۱. احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین می‌کرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ می‌داد.
۲. با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات می‌پرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف می‌کرد.
۳. به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح می‌کردند پاسخ می‌داد.
۴. به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزه‌های مقدس آن می‌پرداخت.
بدون تردید کسی که چنین مسئولیت‌های خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود می‌آورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب می‌شود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگی‌های فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد.
اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است.
این موضوع ما را وا می‌دارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد.
با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در می‌یابیم که رسول خدا این خلأها و کاستی‌ها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست.
در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره می‌کنیم:
۱. ابن اثیر جزری در جامع‌الاصول از جابربن عبدالله نقل می‌کند که گفت:
رسول خدا در حجه‌الوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی می‌کرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشته‌آم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است».
۲. مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت:
روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید. رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید. [۱]
۳. ترمذی در صحیح خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت:
رسول خدا را در مراسم حج در روز عرفه بر روی شتری دیدم که می‌فرمود: «ای مردم من در میان شما چیزی به یادگار گذاشته‌ام که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید: و آن کتاب خدا و عترتم است.[۲]
۴. امام احمد بن حنبل از ابوسعید خدری نقل می‌کند که گفت: رسول خدا فرمود: من دو امانت سنگین در میان شما می‌گذاریم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است. آن دو: کتاب خدا، آن ریسمان کشیده شده میان آسمان و زمین و دیگری عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار حوض، بر من وارد شوند.[۳]
این حدیث معروف به حدیث ثقلین را بیش از ۳۰ صحابی از پیامبر نقل کرده و بیش از ۳۰۰ دانشمند آن را در کتابهای خود در علوم و متون مختلف و در تمام دوره‌ها و قرنها نگاشته‌اند.
این حدیث، حدیثی صحیح و در میان مسلمانان متواتر است و پیامبر «ص» به برکت این حدیث، کسانی را تعیین کرده که ضمن پر کردن خلأها، مرجع علمی مسلمانان پس از ایشان به شمار می‌روند و آنها جز اهل بیت آن حضرت نیستند.
۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟
سؤال این است که اهل بیتی را که پیامبر در حدیث ثقلین مورد اشاره قرار داده و خداوند متعال در قرآن آیه: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[۴] را در حقشان نازل کرده، چه کسانی هستند؟
در پاسخ این سؤال باید گفت: پیامبر اکرم «ص» در مواضع متعدد، آنان را معرفی کرده و حتی عنایت و توجه فراوان و کم‌نظیری نسبت به معرفی آنان مبذول داشته است.
اولا: اسامی کسانی را که آیه فوق در شأن آنان نازل شده بیان فرموده است.
دوم: آن حضرت آنهایی را که آیه درباره‌شان نازل شده بود، در زیر عبای خود قرار داد و دیگران را از ورود به آن منع کرد.
سوم: هنگام عزیمت به نماز چندین ماه به خانه فاطمه گذر می‌کرد و می‌فرمود: وقت نماز است ای اهل البیت و

 

دانلود مستقیم فایل