درماني

بررسی و دانلود فایل تحقیق بررسي تطبيقي نظريه هاي آزادي درماني درمان عقلاني – عاطفي و مراجع محوري

بررسی و دانلود فایل تحقیق بررسي تطبيقي نظريه هاي آزادي درماني درمان عقلاني – عاطفي و مراجع محوري

تحقیق, بررسي, تطبيقي, نظريه, هاي, آزادي, درماني, درمان, عقلاني, ,, عاطفي, و, مراجع, محوري

دانلود فایل

فایل تحليل فضا هاي شهري كاربري درماني ( بيمارستان) – به روز شده

فایل تحليل فضا هاي شهري كاربري درماني ( بيمارستان) – به روز شده

موضوع مورد بحث :
به طور كلي كاربري اراضي بهداشتي و درماني
اين كاربري ( فضا ) همانند ديگر كاربري ها و فضا ها به صورت جدا و يا باهم از نظر سرانه محاسبه مي شود .

كه اگر بخواهيم موضوع را دقيق تر مطرح كنيم مي بايست به زير شاخه هاي موضوع مطرح شده رجوع كنيم ؛
1. كاربري ( فضا هاي )‌ بهداشتي
2. كاربري ( ‘ ) درماني
همان طور كه مشاهده مي كنيد با 2 زير شاخه ؛ و هريك با كاربري هاي خاص سروكار داريم .

– كاربري بهداشتي :

شامل مراكز بهداشتي ، گرمابه هاي عمومي ، رختشورخانه ها ، غسالخانه ها ، كشتارگاه ها و توالت هاي عمومي و …
است . كه مي بايست معيارها يي از قبيل تعداد استفاده كننده ، نوع مالكيت كه خصوصي يا عمومي باشد ، تعداد افراد فعال
مساحت زمين و بنا ، تجهيزات و قدمت بنا ، تعداد فضا هاي باز و بسته ، نوع مصالح استفاده شده ، نوع فضولات و محل دفع آنها و پاركينگ هاي موجودمورد بررسي قرار گيرد .

– كاربري درماني :

اين فضا شامل كلينيك ها ، درمانگاه ها ،‌و بيمارستانها مي شود .
به طور كلي معيار هاي ذيل در اين فضا ها مورد استفاده قرار مي گيرد ( در صفحات بعد پروژه به طور جزئي تر به موضوع مي پردازيم ) :
نوع استفاده از فضا و موقعيت مكاني ، سطع كل و سطح توده و قضا ؛ نوع مصالح ، تاسيسات ساختماني ، فضاهاي باز و بسته ، نوع مالكيت ، افراد فعال و تخصص هاي ( تعداد پزشك و پرستار ، بهيار و كارمند عادي ، و تحصيلات آنها )
قدمت بنا و مركز ايجاد شده ، تعداد اتاق ها و تعداد تخت ، تجهيزات موجود ( از قبيل آزمايشگاه ، اورژانس ، داروخانه و … )‌ ، تعداد بيماران بستري شده ، و مراجعه كننده در يك سال ، محل هاي مراجعه بيماران ( كه از كدام مجتمع زيستي شهري يا روستايي است )

( ساماندهي شهري – تكنبك شهرسازي – ترجمه و تاليف : دكتر سيد غلامضا وزين )

– گروه بندي بر اساس نوع كاربري :

پيچيدگي ناشي از نوع كاربري در طراحي ، محاسبات فني و خصوصيات اجرايي ساختمان هاي شهري بر اساس معيار حيطه عملكرد شهري كاربري ها ( در قالب تقسيمات توزيع خدمات شهري )‌طبقه بندي شده است . بنابراين شواهد اين معيار قابليت مناسبي براي طبقه بندي پيچيدگي كار دارد .
طبقه بندي كاربري عمدتا بر اساس
پيشنهادات تقسيمات شهري ‘ محله يا برزن ،‌ ناحيه ، منطقه ، شهر )
توزيع كاربري هاي منعكس در طرح هاي جامع ( و يا هادي ) و تفضيلي شهري مورد عملكرد شهر داري ها
و در مواردي هم از طريق مصوبات سازمان هاي متولي كاربري ( مانند دستورالعمل هاي سازمان تجهيز مدارس در ارتباط با ساختمان هاي با كاربري آموزش عمومي و يا سازمان هاي ذيربط براي ساختمان هاي با كاربري بهداشتي و درماني و موارد مشابه )
قابل تشخيص است . لهذا كاربري ها به شرح زير تقسيم بندي مي گردند :
گروه 1 : كاربري ها با حيطه عملكردي محله
گروه 2 : كاربري ها با حيطه عملكردي ناحيه
گروه 3 : كاربري ها با حيطه عملكردي منطقه
گروه 4 : كاربري ها با حيطه عملكردي شهري ( يا فرا شهري )

(‌سايت مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران www.irandoc.ac.ir )

با وجه به تقسيم بندي بالا براي كاربري درماني خواهيم داشت :
حيطه محله ——– مركز بهداشت
حيطه ناحيه ——– كلينيك
حيطه منطقه ——– درمانگاه
حيطه شهر ——– بيمارستان (‌عمومي يا تخصصي )

نمودار فوق همان طور كه مشاهده مي نماييد ، مششخص كننده پراكندهگي و توزيع خدمات را نشان مي دهد
از ( C ) كه مراكز بهداشتي و درمانگاه ها بوده ؛ ( B ) كه بيمارستان عمومي و در نهايت (‌ A )‌ كه بيمارستان تخصصي مي باشد
ممكن است كه به جاي يك بيمارستان تخصصي تعدد بيشتري داشته باشيم كه بستگي به مقياس شهري ما دارد .

مراكز كمك هاي ابتدايي (خانه بهداشت):

اين مراكز در نقاطي مستقر مي شوند كه در مدت بسيار كوتاه بتوان به صورت پياده نيازهاي نخستين را از نظر كمكهاي اوليه و دارو و تزريقات تا مين نمود.معمولا‍ در مراكز محله شكل مي گيردو در كنار ساير فضاهاي خدماتي و در مجاورت فضاهاي سبز قرار مي گيرند

تحليل, فضا, هاي, شهري, كاربري, درماني, (, بيمارستان)

 

دانلود مستقیم فایل

فایل تحقیق درفتار درماني و تغيير و اصلاح رفتار – به روز شده

فایل تحقیق درفتار درماني و تغيير و اصلاح رفتار – به روز شده

رفتار درماني و تغيير و اصلاح رفتار

تاريخچه : تاريخچه به كارگيري رويكرد رفتاري را مي توان به سه بخش تقسيم كرد. جزء اصلي رويكرد رفتاري شرطي سازي كلاسيك يا شرطي سازي پاسخگو نام دارد كه بر پاية كارهاي پاولف (1940) و هال ( 1943) مبتني است (ساعتچي ، 1379) كاربرد اصلي شرطي سازي كلاسيك در روان درماني اصطلاحاً رفتار درماني ناميده مي شود (شفيع آبادي 1378) و پيگيري جريان رشد رفتار درماني و يا تاريخچه آن شبيه تعقيب رودخانه‌اي است با انشعابات فراوان كه از پايين به طرف سرمنشأ در حركت است . چون جريانهاي زيادي به اين رودخانه ملحق مي شوند. بعد از مدتي تشخيص اينكه كدام جريان اصلي رودخانه است مشكل مي شود ( كورسيني 1973، ترجمة شفيع آبادي 1378).ذيلا به چند مورد از اين جريانها اشاره شود.
يكي از اين جريانها انزجار درماني نام دارد. كانترويچ (1929) اغلب بعنوان اولين استفاده كننده از اين رويكرد مبتني بر يافته هاي آزمايشگاهي معروف است . او با بكارگيري مدل شرطي سازي متقابلي بيمار الكلي را درمان كرد. بدين ترتيب كه الكل را با شوك قوي الكتريكي همراه كرد و موجب ايجاد بازتابهاي امتناع بدني و تنفر از الكل شد (كورسيني ، 1973).
دومين جريان بوسيلة كساني شكل گرفت كه تلاش كردند تا سيستم هاي گسترده نظرية شخصيت و رواندرماني را در چارچوب نظرية يادگيري بيان كنند. برجسته ترين تلاشها در اين حيطه بوسيلة دولارد ميلر ( 1950) صورت گرفت (كورسيني ، 1973) آنها كه سعي كرده اند نظرية روانكاوي را در قالب واژه هاي يادگيري به كار گيرند معتقدند كه رفتار نوروتيك بريك كشمكش عاطفي ناآگاه مبتني است كه معمولا از دوران كودكي سرچشمه مي‌گيرد . به اعتقاد آنها كشمكشهاي روان نژندي به وسيلة والدين و در موقعيتهاي تغذيه،آموزش نظافت ، آموزش جنسي و … آموزش داده مي شود و كودكان آن را فرا مي گيرند ( شفيع آبادي ، 1378).
جريان ديگري كه بنظر مي رسد بطور مستقيم به توسعه درمان مبتني بر نظرية يادگيري منجر شده است «نوروز تجربي » نام دارد. اين امر اولين بار بوسيلة بارلوف ( 1927) و در آزمايشات انجام شده بوسيلة وي بر روي سگها گزارش شده است كه در نتيجة ايجاد مشكل براي تمييز محركهاي شرطي آزار دهنده و خوشايند ، رفتارهاي عجيب و غريبي مانند امتناع از ورود به آزمايشگاه يا رفتارهاي تهاجمي در سگها بوجود آمد. ديگر روشهايي كه موجب بوجود آمدن رفتار آشفته مي شود عبارتند از : تاخير تقويت (گات،1944) ،تغيير سريع محركهاي شرطي منفي و مثبت (ليدل ،1934 ) . محرك آزار دهنده اي كه رفتار شرطي شده را متوقف مي كند ( ديمينك و ديگران ، 1939) و محرك آزار دهندة‌ كه به تنهايي بكار مي رود ( ولپي ، 1958) ؛ (ماير ، 1949) (كورسيني ، 1973).
چهارمين جرياني كه در تاريخچه رفتار درماني اهميت خاصي دارد ( به كار ولپي (1958) بر مي‌گردد كه با بكارگيري شيوه هاي شرطي سازي تقابلي يك رويكرد جديد به درمان ايجاد كرد. براساس شرطي سازي تقابلي ، ولپي سعي كرد پاسخ هايي را در انسان بيابد كه بتواند از آنها براي بازداري اضطراب استفاده كند . برهمين اساس استفاده از آرميدگي عميق براي جلوگيري از اضطراب مبناي حساسيت زدايي منظم شد ؛ استفاده از پاسخ هاي جسورانه براي جلوگيري اضطراب اجتماعي مبناي جرات آموزي شد و استفاده از انگيختگي جنسي براي جلوگيري از اضطراب مبناي رويكردهاي جديد به درمان جنسي شد ( پروچاسكا و نوركراس 1999، ترجمة‌سيد محمدي ؛ 1381).
دومين جزء رويكرد رفتاري ، شرطي شدن عامل ( كنش گر) نام دارد. اين جزء مبتني بر كارهاي اسكينر (1953) است و در مواردي كه آن را در عمل بكار مي گيريم به آن تغيير و اصلاح رفتار گفته مي شود (ساعتچي ، 1379) .اسكينر كه كارهايش بيشتر در زمينه قانون اثرثرندايك است . از مهمترين پيشروان رفتارگرايي است . او در سال 1930 پيش فرضيهايي را مطرح كرد كه تا چهل سال بعد افكارش را به خود مشغول داشت .اسكنير اصول شرطي شدن فعال ، يا وسيله اي را كه در قالب قانون اثرثرندايك مطرح شده بود توسعه داد و بارديگر براثرات پاسخ تاكيد كرد (شفيع آبادي ، 1378) .
سومين و تازه ترين جزء رويكرد رفتاري كه پيشينه و رهبري چندان روشني ندارد ، آن دسته از رفتارگراياني را معرفي مي كند كه بسيار مايل هستند براي ايجاد تغيير در رفتار از تبيين ها و فنون شناختي استفاده كنند. اين درمانگران كه به رفتارگرايان شناختي معروف هستند از روشهاي گوناگوني چون توقف فكر ، بازسازي شناختي ، و مسئله گشايي منظم استفاده مي كنند. البته مرز مشخصي براي متمايز كردن درمان شناختي – رفتاري از درمان شناختي وجود ندارد و اين تمايز در حقيقت نوعي تمايز نظري است ( پروچاسكا و نوركراس ، 1999؛ ترجمة‌ سيد محمدي ، 1381).
رفتار درماني كاربرد و اصول نظريه هاي يادگيري براي تغيير يا اصلاح رفتار است كه در اين بحث فقط نظريه هاي شرطي سازي كلاسيك ( پاولفي ) و شرطي سازي عامل ( اسكينري ) مدنظر خواهد بود.
مفاهيم بنيادي نظرية رفتار درماني
الف ) نظرية شخصيت
رفتار درمانگران توجه چنداني به ارايه نظريه اي در زمينة‌شخصيت نداشته اند آنان در درجة‌ اول اين فرض را پذيرفته اند كه اكثر رفتارهاي انسان آموخته شده است و بنابراين مي توان با استفاده از اصول يادگيري رفتارها را تعديل كرد ويا كلا تغيير داد. از اين رو مي توان گفت كه همان اصول و قواعدي كه در شيوه هاي يادگيري انسان مطرح است در تدوين وتكوين شخصيت و يا اضمحلال آن نيز موثر است و پايه و اساس رشد شخصيت به حساب مي آيد . الگويي كه رفتارگرايان برآن اساس شخصيت را توجيه مي كنند همان الگوي يادگيري محرك – پاسخ ( و يا الگوي محرك – ارگانيزم – پاسخ ( S-O-R ) است . در الگوي اول فرد را صرفا زادة نوع پاسخهايي مي دانند كه فرد در قبال محركهاي مختلف محيطي از خود بروز مي دهد . در الگوي دوم نوع پاسخهايي مي‌دانند كه فرد در قبال محركهاي مختلف محيطي از خود بروز مي دهد . در الگوي دوم نوع تعبير و تفسير و برداشت فرد از محركها عامل مهمي در تعيين نوع پاسخها و چگونگي رفتار و شخصيت او به حساب مي آيد . در قالب نظرية رفتاري محركها و عوامل محيطي نقش قاطع و تعيين كنندهاي در تغيير و تكوين شخصيت دارند و شخصيت افراد تابع محيطي قرار مي گيرد كه در آن رشد مي يابند ( شفيع آبادي ، 1378).
ديدگاه رفتاري در مورد وجود آمادگيهاي ذاتي در فرد براي رفتار به شيوه اي خاص اصراري ندارد . به علاوه روان شناسان يادگيري برخلاف تاكيد نظريه هاي روان پويايي و صفات بر ويژگيها يا صفاتي كه در موقعيتهاي مختلفي به كار مي روند. معتقدند كه همساني در رفتار افراد به دليل شباهتي است كه در شرايط محيطي است و موجب برانگيختن اين رفتار هاي شود ( پروين ، 1989؛ ترجمة كديور،- ).
ب ) ماهيت انسان
در نظر رفتار درمانگران و رفتارگرايان انسان ذاتا نه خوب است و نه بد، بلكه يك ارگانيسم تجربه گر است كه استعداد بالقوه اي براي همه نوع رفتار دارد. به اعتقاد اين گروه ، انسان در بدو تولد همانند صفحة‌سفيدي است كه هيچ چيزي برآن نوشته نشده است و به منزلة يك موجود

تحقیق, درفتار, درماني, و, تغيير, و, اصلاح, رفتار

 

دانلود مستقیم فایل

فایل تحقیق ارزيابي باليني و پاراكلينيكي تروماي سر و تدابير درماني – به روز شده

فایل تحقیق ارزيابي باليني و پاراكلينيكي تروماي سر و تدابير درماني – به روز شده

ارزيابي باليني و پاراكلينيكي تروماي سر و تدابير درماني
در اين مقاله سعي شده روش ارزيابي باليني و پاراكلينيكي و تدابير درماني در مورد بيماراني كه صرفاً به دليل تروما به سر پذيرش اورژانس گرديده اند توضيح داده شود.
قبل از توضيح اصلي بحث، لازم است كه مختصري در مورد ارزيابي سطح هوشياري، بررسي مردمك ها و معاينات نرولوژيك لازم در مورد بيماران مبتلا به ضربه به سر توضيح داده شود.
ارزيابي سطح هوشياري: بهترين و پذيرفته شده ترين روش ارزيابي سطح هوشياري استفاده از
Glasgow Coma Scale (GCS) است كه در اين روش سه مؤلفه 1) بهترين وضعيت بازكردن چشم ها در برابر محرك 2) بهترين پاسخ حركتي و 3) بهترين پاسخ كلامي بررسي و به آن نمره اي داده مي‌شود.
ارزيابي سطح هوشياري به روش (GCS) Gloasgow Coma Scale
بهترين وضعيت بازكردن چشم ها در برابر محرك نمره بهترين پاسخ كلامي نمره بهترين پاسخ حركتي نمره
خود به خود 4 مناسب و صحيح 5 اجراي دقيق درخواست 6
با صدا 3 عدم درك مكان و زمان 4 پاسخ موضعي 5
با درد 2 جملات نامناسب و بي ربط 3 پاسخ پس كشيدن 4
بدون پاسخ 1 فقط به صورت اصوات نامفهوم 2 وضعيت فلكسور (decorticate) 3
بدون پاسخ 1 وضعيت اكستانسور
(decerebrate) 2
بدون پاسخ 1
حداقل GCS = 3 حداكثر = GCS 15 كوما GCS 8

بر مبناي اين معيار تروماي سر به 3 دسته تقسيم مي شود.
1) Mild Head Trauma كه در اين حالت مقدار GCS 13 بوده و در آن ميزان نياز به كرانيوتومي 3% و ميزان مرگ و مير % 6/0- 0 است.
2) Moderated Head Trauma كه در اين حالت مقدار GCS 9 تا 12 بوده و در آن ميزان نياز به كرانيوتومي 9% و ميزان مرگ و مير حدود 4 % خواهد بود.
3) Sever Head Trauma كه مقدار GCS 8 بوده و در آن ميزان نياز به كرانيوتومي 19% و ميزان مرگ و مير تا 40% است.
و بر اين روش كوما زماني اطلاق ميشود كه بيمار فاقد پاسخ كلامي ، بدون باز كردن چشم ها و عدم پيروي از دستورات باشد (‌GCS 8 )
نكته بسيار مهم اين است كه تغييرات GCS در ارزيابي ضايعات مغزي و سير آن و اتخاذ تدابير درماني بسيار حائز اهميت است و در تمامي بيماران با اختلال هوشياري يا تروماي شديد سر در 24 ساعت اول هر 10-30 دقيقه تعيين و ثبت شود (تغيير GCS حتي به ميزان 1 يا 2 نمره نيازمند برررسي و ارزيابي مجدد بطور اورژانس است).
بررسي مردمك ها : پس از ارزيابي سطح هوشياري بايستي شكل، اندازه و رفلكس مردمك ها مورد بررسي قرار گيرد و بسيار مهم است كه بدانيم زماني اندازه و رفلكس مردمك ها تغيير خواهد كرد و غير طبيعي مي گردد كه يا در اثر ضايعات فضاگيري نظير هماتوم داخل جمجمه‌اي و يا در اثر ضايعات منتشر نظير خونريزي داخل ساقه مغز، فعاليت ساقه مغز (مراكز اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك چشم) مختل شده باشد و چون اكثر ضايعات فضاگير قابل عمل و درمان هستند لذا شناخت آنها حياتي است. در معاينة مردمك ها يكي از حالات زير ممكن است وجود داشته باشد.
1) مردمك هاي مساوي و طبيعي با پاسخ به نور: در حالت طبيعي قطر مردمك ها 3-4 ميليمتر به اندازه اي يكسان بوده و با تابانيدن نور به سرعت تنگ مي شود اين حالت فقط نمايانگر صحت و سلامت ساقه مغز و اعصاب چشمي است.
2) اختلاف قطر مردمك ها Anisocoria : در20% افراد بطور طبيعي ميان اندازه مردمك ها كمتر از mm 1 اختلاف وجود دارد و اگر اين اختلاف بيش از mm 1 باشد غيرطبيعي است.
3) مردمك ها به اندازه طبيعي بدون پاسخ به نور : چنين حالتي نمايانگر وجود اختلال سيستم سمپاتيك و پاراسمپاتيك در اثر ضايعه ساقه مغز در سطح مغز مياني است.
4) اتساع مردمك ها بدون پاسخ به نور : اين حالت دلالت بر وجود صدمه يا كمپرس عصب سوم چشمي در هر مسيري از آن در مغز مياني گرفته تا چشم و يا مسموميت با داروهاي آنتي كولينرژيك است.
شايعترين علت اتساع ثابت و يكطرفه مردمك در بيمار كومايي فتق لوب مياني تمپورال مغز در اثر ضايعات فضاگير داخل جمجمه اي است و ميدريازيز ‌ثابت دوطرفه معمولاً نشانگر ضايعه در مغز مياني است اگر چه ممكن است با تشنج يا حالت Postictal نيز ديده شود.
5) تنگ شدن مردمك Myosis : ميوز نمايانگر وجود اختلال در مسير سمپاتيكي چشم بوده و در نوع دو طرفه معمولاً به دليل ضايعات منتشر در داخل پل مغزي (نظير خونريزي) مي‌باشد البته در بيماران غيرترومايي بايستي به فكر مسموميت با مخدرها، سموم ارگانوفسفره نيز بود.
در مصدومين ترومايي سر كه هوشيار هستند در صورت شك به صدمات مخفي داخل مغزي مي‌توان تست تحمل عضلاني را انجام داد براي اين منظور از بيمار خواسته مي شود چشم هاي خود را ببندد و آنگاه دستها را در حاليكه كف دستها به طرف آسمان است و روبروي خود بطور مستقيم براي مدت يك دقيقه نگه دارد، در صورت پروناسيون يا افتادن دست ها زودتر از اين مدت زمان بايستي به فكر صدمات مغزي بود.

تحقیق, ارزيابي, باليني, و, پاراكلينيكي, تروماي, سر, و, تدابير, درماني

 

دانلود مستقیم فایل

فایل تحقیق بررسي تطبيقي نظريه هاي آزادي درماني درمان عقلاني – عاطفي و مراجع محوري – به روز شده

فایل تحقیق بررسي تطبيقي نظريه هاي آزادي درماني درمان عقلاني – عاطفي و مراجع محوري – به روز شده

تحقیق بررسي تطبيقي نظريه هاي آزادي درماني درمان عقلاني – عاطفي و مراجع محوري
مقدمه
رواندرماني روشي است كه نه تنها سايكو پاتو لوژي اصلي ، بلكه پايه ها و روند رشد فرد نيز مورد بررسي و ملاحظه قرار مي گيرد . به همين دليل در پايان فرد به رشدي فراتر از آنچه حاصل رفع علائم است دست مي يابد و حركت به سوي كمال تسهيل مي گردد .
صرف نظر از نوع بيماري ، هيچ نوع از رواندرماني راه حل انحصاري مشكلات نبوده و يا براي تمام درمانگران قابل استفاده نيست . برا دانشجويان رواندرماني شايد بهترين راه حل اين باشد كه با روش هاي چندي كه توسط پيش كسوتان و متخصصين مجرب به كارگرفته شده است آشنا شود و به تريج در جريان پيشرفت حرفه اي خود روش يا روش هايي را كه با روحيه و وضعيت خود او و بيمارش در هر زمان متناسب است مورد استفاده قرا ر دهد.
اعتقاد بر اين است كه گسيختگي موجود در رواندرماني را مي توان با بررسي تطبيقي ( مقايسه اي ) نظام هاي رواندرماني به بهترين وجه كاهش داد بنابراين آنچه در اين تلاش به آني پرداخته مي شود ضمن معرفي ‘آزادي درماني ‘ تعريف و فرايند درمان آن و مقايسه آن با روش عقلاني – عاطفي و مراجع محوري ، به همراه نمونه باليني از هر كدام مي باشد .

1 – دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي باليني ،اين مقاله به راهنمايي استادانه جناب دكتر خديوي زندتهيه شده است .
Abstract
Psychotherapy is a method that not only involve psychopatology but is inclusive of basis and growth process of indivisual for this reason the individual reaches beyond the status that is a result of symptoms removal and facilitate move toward maturity .
Not to mention the kind of disease no particular kind of psychotherapy is the only solution for problems or is not operational for all psychotherapists . for the students of psychotherapy maybe it is the best solution to be familiarized whith the methods that have been used by pioneers and specialists and gradually as their occupapational progress increases use method or methods that suit their morals and situation at anytime .
The thought exists that by comperating theories of psychotherapy can reduce the splitting of psychotheraputiqe approaches ’ well . Therefore in this try morever recommendation of freedom therapy process of treatment will investigteand compare in freedom therapy ‘ rational – emotional therapy and client – centered therapy .

حوزه رواندرماني در اثر حق انتخابهاي زياد و تحولات عظيم و پراكنده شده، بسيار گسترده شده است. طي سي سال گذشته، ما شاهد تورم عنان گسيخته درمانهايي بوده‌ايم كه اسامي گوناگوني را به خود اختصاص داده‌اند.
در سال 1959، هارپر ، 36 نظام رواندرماني مجزا را شناسايي كرد. در سال 1976، پارلف، 130 درمان را در حوزه رواندرماني، مشخص كرد. برآوردهاي جديد، اين تعداد را بيش از 400 درمان گزارش كرده‌اند. هر نظامي ادعا مي‌كند كه اثر بخشي متفاوتي دارد و از قابليت كاربرد منحصر به فردي برخوردار است. رواندرماني براي تأثيرگذاري مثبت (و گاهي منفي) بر بيماران، توان عظيمي دارد. درمان از اين نظر بيشتر به پني سيلين شباهت دارد تا آسپرين (بيشتر در ايجاد مقاومت در فرد نقش دارد تا اينكه نقش مسكن داشته باشد).
هر نظام رواندرماني محدوديت نسبي خاص خود را دارد. بنابراين بهترين راه براي فايق آمدن بر اين محدوديتها داشتن نوعي رويكرد فرانظري به رواندرماني است. تا بتوانيم از روشهاي درماني و روابط درماني اي استفاده كنيم كه با نيازهاي درمانجو متناسب باشد و بدين طريق، كارآيي و قابليت كاربرد رواندرماني، رو به بهبود رود.
در حوزه فعاليت‌هاي رواندرماني، ديدگاهي مي‌تواند تازه و خلاق محسوب شود كه با بررسي فعاليت‌هاي پيشين خود، بتواند آنها را به پرسش گذاشته، پاسخ يابي نمايد و ضمن تأثير پذيرفتن از نظام هاي پيشين، بتواند با حركتي فرانگرانه، بالاتر از پيشينيان خود بايستد. در اين حال، رواندرمانگر، همچون بنايي مي‌ماند كه سرگرم ساختمان است، هر چه بيشتر مي‌كوشد ساختمان بالا مي‌رود و خود او در موضعي بالاتر و فرانگرانه تر قرار مي‌گيرد. و در اين فرانگري از استحكام راستي و درستي كار خود آگاه تر مي‌گردد. آزادي درماني نيز اگر چه متأثر از حركت ها و مفاهيم پيش از خود مانند بوم شناسي ، پديده شناسي ، كل گرايي ، هستي گرايي ، پيدايش شناسي ، روانكاوي و مفاهيمي از عرفان اسلامي مي‌باشد. در عين حال خود روش مستقلي دارد و تلاشي خلاقانه محسوب
مي شود، به صاحب نظريه امكان مي‌دهد تا ((يك شبه ره صد ساله)) را طي كند، در واقع با به پرسش گذاشتن فعاليت‌هاي رويكردهاي پيشين به تلاشهاي خود جهت و معني تازه مي‌دهد و ژرفا مي‌بخشد.

تحقیق, بررسي, تطبيقي, نظريه, هاي, آزادي, درماني, درمان, عقلاني, ,, عاطفي, و, مراجع, محوري

 

دانلود مستقیم فایل

تحليل فضا هاي شهري كاربري درماني ( بيمارستان) – فایل جدید

تحليل, فضا, هاي, شهري, كاربري, درماني, (, بيمارستان)

موضوع مورد بحث :
به طور كلي كاربري اراضي بهداشتي و درماني
اين كاربري ( فضا ) همانند ديگر كاربري ها و فضا ها به صورت جدا و يا باهم از نظر سرانه محاسبه مي شود .

كه اگر بخواهيم موضوع را دقيق تر مطرح كنيم مي بايست به زير شاخه هاي موضوع مطرح شده رجوع كنيم ؛
1. كاربري ( فضا هاي )‌ بهداشتي
2. كاربري ( ‘ ) درماني
همان طور كه مشاهده مي كنيد با 2 زير شاخه ؛ و هريك با كاربري هاي خاص سروكار داريم .

– كاربري بهداشتي :

شامل مراكز بهداشتي ، گرمابه هاي عمومي ، رختشورخانه ها ، غسالخانه ها ، كشتارگاه ها و توالت هاي عمومي و …
است . كه مي بايست معيارها يي از قبيل تعداد استفاده كننده ، نوع مالكيت كه خصوصي يا عمومي باشد ، تعداد افراد فعال
مساحت زمين و بنا ، تجهيزات و قدمت بنا ، تعداد فضا هاي باز و بسته ، نوع مصالح استفاده شده ، نوع فضولات و محل دفع آنها و پاركينگ هاي موجودمورد بررسي قرار گيرد .

– كاربري درماني :

اين فضا شامل كلينيك ها ، درمانگاه ها ،‌و بيمارستانها مي شود .
به طور كلي معيار هاي ذيل در اين فضا ها مورد استفاده قرار مي گيرد ( در صفحات بعد پروژه به طور جزئي تر به موضوع مي پردازيم ) :
نوع استفاده از فضا و موقعيت مكاني ، سطع كل و سطح توده و قضا ؛ نوع مصالح ، تاسيسات ساختماني ، فضاهاي باز و بسته ، نوع مالكيت ، افراد فعال و تخصص هاي ( تعداد پزشك و پرستار ، بهيار و كارمند عادي ، و تحصيلات آنها )
قدمت بنا و مركز ايجاد شده ، تعداد اتاق ها و تعداد تخت ، تجهيزات موجود ( از قبيل آزمايشگاه ، اورژانس ، داروخانه و … )‌ ، تعداد بيماران بستري شده ، و مراجعه كننده در يك سال ، محل هاي مراجعه بيماران ( كه از كدام مجتمع زيستي شهري يا روستايي است )

( ساماندهي شهري – تكنبك شهرسازي – ترجمه و تاليف : دكتر سيد غلامضا وزين )

– گروه بندي بر اساس نوع كاربري :

پيچيدگي ناشي از نوع كاربري در طراحي ، محاسبات فني و خصوصيات اجرايي ساختمان هاي شهري بر اساس معيار حيطه عملكرد شهري كاربري ها ( در قالب تقسيمات توزيع خدمات شهري )‌طبقه بندي شده است . بنابراين شواهد اين معيار قابليت مناسبي براي طبقه بندي پيچيدگي كار دارد .
طبقه بندي كاربري عمدتا بر اساس
پيشنهادات تقسيمات شهري ‘ محله يا برزن ،‌ ناحيه ، منطقه ، شهر )
توزيع كاربري هاي منعكس در طرح هاي جامع ( و يا هادي ) و تفضيلي شهري مورد عملكرد شهر داري ها
و در مواردي هم از طريق مصوبات سازمان هاي متولي كاربري ( مانند دستورالعمل هاي سازمان تجهيز مدارس در ارتباط با ساختمان هاي با كاربري آموزش عمومي و يا سازمان هاي ذيربط براي ساختمان هاي با كاربري بهداشتي و درماني و موارد مشابه )
قابل تشخيص است . لهذا كاربري ها به شرح زير تقسيم بندي مي گردند :
گروه 1 : كاربري ها با حيطه عملكردي محله
گروه 2 : كاربري ها با حيطه عملكردي ناحيه
گروه 3 : كاربري ها با حيطه عملكردي منطقه
گروه 4 : كاربري ها با حيطه عملكردي شهري ( يا فرا شهري )

(‌سايت مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران www.irandoc.ac.ir )

با وجه به تقسيم بندي بالا براي كاربري درماني خواهيم داشت :
حيطه محله ——– مركز بهداشت
حيطه ناحيه ——– كلينيك
حيطه منطقه ——– درمانگاه
حيطه شهر ——– بيمارستان (‌عمومي يا تخصصي )

نمودار فوق همان طور كه مشاهده مي نماييد ، مششخص كننده پراكندهگي و توزيع خدمات را نشان مي دهد
از ( C ) كه مراكز بهداشتي و درمانگاه ها بوده ؛ ( B ) كه بيمارستان عمومي و در نهايت (‌ A )‌ كه بيمارستان تخصصي مي باشد
ممكن است كه به جاي يك بيمارستان تخصصي تعدد بيشتري داشته باشيم كه بستگي به مقياس شهري ما دارد .

مراكز كمك هاي ابتدايي (خانه بهداشت):

اين مراكز در نقاطي مستقر مي شوند كه در مدت بسيار كوتاه بتوان به صورت پياده نيازهاي نخستين را از نظر كمكهاي اوليه و دارو و تزريقات تا مين نمود.معمولا‍ در مراكز محله شكل مي گيردو در كنار ساير فضاهاي خدماتي و در مجاورت فضاهاي سبز قرار مي گيرند

 

دانلود مستقیم فایل

تحقیق درفتار درماني و تغيير و اصلاح رفتار – فایل جدید

تحقیق, درفتار, درماني, و, تغيير, و, اصلاح, رفتار

رفتار درماني و تغيير و اصلاح رفتار

تاريخچه : تاريخچه به كارگيري رويكرد رفتاري را مي توان به سه بخش تقسيم كرد. جزء اصلي رويكرد رفتاري شرطي سازي كلاسيك يا شرطي سازي پاسخگو نام دارد كه بر پاية كارهاي پاولف (1940) و هال ( 1943) مبتني است (ساعتچي ، 1379) كاربرد اصلي شرطي سازي كلاسيك در روان درماني اصطلاحاً رفتار درماني ناميده مي شود (شفيع آبادي 1378) و پيگيري جريان رشد رفتار درماني و يا تاريخچه آن شبيه تعقيب رودخانه‌اي است با انشعابات فراوان كه از پايين به طرف سرمنشأ در حركت است . چون جريانهاي زيادي به اين رودخانه ملحق مي شوند. بعد از مدتي تشخيص اينكه كدام جريان اصلي رودخانه است مشكل مي شود ( كورسيني 1973، ترجمة شفيع آبادي 1378).ذيلا به چند مورد از اين جريانها اشاره شود.
يكي از اين جريانها انزجار درماني نام دارد. كانترويچ (1929) اغلب بعنوان اولين استفاده كننده از اين رويكرد مبتني بر يافته هاي آزمايشگاهي معروف است . او با بكارگيري مدل شرطي سازي متقابلي بيمار الكلي را درمان كرد. بدين ترتيب كه الكل را با شوك قوي الكتريكي همراه كرد و موجب ايجاد بازتابهاي امتناع بدني و تنفر از الكل شد (كورسيني ، 1973).
دومين جريان بوسيلة كساني شكل گرفت كه تلاش كردند تا سيستم هاي گسترده نظرية شخصيت و رواندرماني را در چارچوب نظرية يادگيري بيان كنند. برجسته ترين تلاشها در اين حيطه بوسيلة دولارد ميلر ( 1950) صورت گرفت (كورسيني ، 1973) آنها كه سعي كرده اند نظرية روانكاوي را در قالب واژه هاي يادگيري به كار گيرند معتقدند كه رفتار نوروتيك بريك كشمكش عاطفي ناآگاه مبتني است كه معمولا از دوران كودكي سرچشمه مي‌گيرد . به اعتقاد آنها كشمكشهاي روان نژندي به وسيلة والدين و در موقعيتهاي تغذيه،آموزش نظافت ، آموزش جنسي و … آموزش داده مي شود و كودكان آن را فرا مي گيرند ( شفيع آبادي ، 1378).
جريان ديگري كه بنظر مي رسد بطور مستقيم به توسعه درمان مبتني بر نظرية يادگيري منجر شده است «نوروز تجربي » نام دارد. اين امر اولين بار بوسيلة بارلوف ( 1927) و در آزمايشات انجام شده بوسيلة وي بر روي سگها گزارش شده است كه در نتيجة ايجاد مشكل براي تمييز محركهاي شرطي آزار دهنده و خوشايند ، رفتارهاي عجيب و غريبي مانند امتناع از ورود به آزمايشگاه يا رفتارهاي تهاجمي در سگها بوجود آمد. ديگر روشهايي كه موجب بوجود آمدن رفتار آشفته مي شود عبارتند از : تاخير تقويت (گات،1944) ،تغيير سريع محركهاي شرطي منفي و مثبت (ليدل ،1934 ) . محرك آزار دهنده اي كه رفتار شرطي شده را متوقف مي كند ( ديمينك و ديگران ، 1939) و محرك آزار دهندة‌ كه به تنهايي بكار مي رود ( ولپي ، 1958) ؛ (ماير ، 1949) (كورسيني ، 1973).
چهارمين جرياني كه در تاريخچه رفتار درماني اهميت خاصي دارد ( به كار ولپي (1958) بر مي‌گردد كه با بكارگيري شيوه هاي شرطي سازي تقابلي يك رويكرد جديد به درمان ايجاد كرد. براساس شرطي سازي تقابلي ، ولپي سعي كرد پاسخ هايي را در انسان بيابد كه بتواند از آنها براي بازداري اضطراب استفاده كند . برهمين اساس استفاده از آرميدگي عميق براي جلوگيري از اضطراب مبناي حساسيت زدايي منظم شد ؛ استفاده از پاسخ هاي جسورانه براي جلوگيري اضطراب اجتماعي مبناي جرات آموزي شد و استفاده از انگيختگي جنسي براي جلوگيري از اضطراب مبناي رويكردهاي جديد به درمان جنسي شد ( پروچاسكا و نوركراس 1999، ترجمة‌سيد محمدي ؛ 1381).
دومين جزء رويكرد رفتاري ، شرطي شدن عامل ( كنش گر) نام دارد. اين جزء مبتني بر كارهاي اسكينر (1953) است و در مواردي كه آن را در عمل بكار مي گيريم به آن تغيير و اصلاح رفتار گفته مي شود (ساعتچي ، 1379) .اسكينر كه كارهايش بيشتر در زمينه قانون اثرثرندايك است . از مهمترين پيشروان رفتارگرايي است . او در سال 1930 پيش فرضيهايي را مطرح كرد كه تا چهل سال بعد افكارش را به خود مشغول داشت .اسكنير اصول شرطي شدن فعال ، يا وسيله اي را كه در قالب قانون اثرثرندايك مطرح شده بود توسعه داد و بارديگر براثرات پاسخ تاكيد كرد (شفيع آبادي ، 1378) .
سومين و تازه ترين جزء رويكرد رفتاري كه پيشينه و رهبري چندان روشني ندارد ، آن دسته از رفتارگراياني را معرفي مي كند كه بسيار مايل هستند براي ايجاد تغيير در رفتار از تبيين ها و فنون شناختي استفاده كنند. اين درمانگران كه به رفتارگرايان شناختي معروف هستند از روشهاي گوناگوني چون توقف فكر ، بازسازي شناختي ، و مسئله گشايي منظم استفاده مي كنند. البته مرز مشخصي براي متمايز كردن درمان شناختي – رفتاري از درمان شناختي وجود ندارد و اين تمايز در حقيقت نوعي تمايز نظري است ( پروچاسكا و نوركراس ، 1999؛ ترجمة‌ سيد محمدي ، 1381).
رفتار درماني كاربرد و اصول نظريه هاي يادگيري براي تغيير يا اصلاح رفتار است كه در اين بحث فقط نظريه هاي شرطي سازي كلاسيك ( پاولفي ) و شرطي سازي عامل ( اسكينري ) مدنظر خواهد بود.
مفاهيم بنيادي نظرية رفتار درماني
الف ) نظرية شخصيت
رفتار درمانگران توجه چنداني به ارايه نظريه اي در زمينة‌شخصيت نداشته اند آنان در درجة‌ اول اين فرض را پذيرفته اند كه اكثر رفتارهاي انسان آموخته شده است و بنابراين مي توان با استفاده از اصول يادگيري رفتارها را تعديل كرد ويا كلا تغيير داد. از اين رو مي توان گفت كه همان اصول و قواعدي كه در شيوه هاي يادگيري انسان مطرح است در تدوين وتكوين شخصيت و يا اضمحلال آن نيز موثر است و پايه و اساس رشد شخصيت به حساب مي آيد . الگويي كه رفتارگرايان برآن اساس شخصيت را توجيه مي كنند همان الگوي يادگيري محرك – پاسخ ( و يا الگوي محرك – ارگانيزم – پاسخ ( S-O-R ) است . در الگوي اول فرد را صرفا زادة نوع پاسخهايي مي دانند كه فرد در قبال محركهاي مختلف محيطي از خود بروز مي دهد . در الگوي دوم نوع پاسخهايي مي‌دانند كه فرد در قبال محركهاي مختلف محيطي از خود بروز مي دهد . در الگوي دوم نوع تعبير و تفسير و برداشت فرد از محركها عامل مهمي در تعيين نوع پاسخها و چگونگي رفتار و شخصيت او به حساب مي آيد . در قالب نظرية رفتاري محركها و عوامل محيطي نقش قاطع و تعيين كنندهاي در تغيير و تكوين شخصيت دارند و شخصيت افراد تابع محيطي قرار مي گيرد كه در آن رشد مي يابند ( شفيع آبادي ، 1378).
ديدگاه رفتاري در مورد وجود آمادگيهاي ذاتي در فرد براي رفتار به شيوه اي خاص اصراري ندارد . به علاوه روان شناسان يادگيري برخلاف تاكيد نظريه هاي روان پويايي و صفات بر ويژگيها يا صفاتي كه در موقعيتهاي مختلفي به كار مي روند. معتقدند كه همساني در رفتار افراد به دليل شباهتي است كه در شرايط محيطي است و موجب برانگيختن اين رفتار هاي شود ( پروين ، 1989؛ ترجمة كديور،- ).
ب ) ماهيت انسان
در نظر رفتار درمانگران و رفتارگرايان انسان ذاتا نه خوب است و نه بد، بلكه يك ارگانيسم تجربه گر است كه استعداد بالقوه اي براي همه نوع رفتار دارد. به اعتقاد اين گروه ، انسان در بدو تولد همانند صفحة‌سفيدي است كه هيچ چيزي برآن نوشته نشده است و به منزلة يك موجود

 

دانلود مستقیم فایل