بررسی و دانلود فایل بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن
بررسي, عوامل, مشترك, معماري, و, موسيقي, و, پيوستگي, هاي, آن
بررسی و دانلود فایل بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن
بررسي, عوامل, مشترك, معماري, و, موسيقي, و, پيوستگي, هاي, آن
فایل بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن – به روز شده
فهرست مطالب
عنوان صفحه
بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن 1
فضا و كاركرد آن در معماري و موسيقي 3
مقايسه ميان هنر موسيقي و معماري 6
نماهاي معماري به زبان موسيقي 16
بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن
هنر پويا پيوسته در جست و جوي راه هاي تازه اي براي دستيابي به ابتكارات گونه گون است و همان گونه كه هر هنري در روند خود از شرايط زمان و مكان و اجتماع و ديگر عوامل تاثير
مي پذيرد ، هنرها در رابطه با يكديگر نيز به طور مستقيم و يا غير مستقيم تاثيرپذيرند و بازتاب آن را از هر سو كه باشد در قلمرو خاص خود نشان مي دهند و بر ظرفيت و كارآيي خود مي افزايند .
جست و جوي عوامل مشترك هنرها خود يكي از روشهايي است كه مي تواند اين تاثيرپذيري را آگاهانه افزايش دهد و ابتكارات تازه اي را سبب شود . آنچه در زير به اختصار مي آيد از اين مقوله است . بررسي يكي از عوامل ناپيدا و ناشناخته بين دو هنر كهن ، ( معماري و موسيقي ) از ديدگاهي خاص كه هنر واسطه اي ( مانند شعر ) در تكوين اين رابطه نقش اساسي داشته است .
همه ي هنر ها به طور عرضي با هم مرتبط هستند چرا كه منشأ همه ي آنها تجلي زيبايي است . اين زيبايي در معماري و مجسمه سازي نيز به شكل نسبت هاي طول و عرض و ارتفاع اتفاق مي افتد .
در يك چهره تناسبات هستند كه زيبايي مي آفرينند . گاهي هم تناسبات رنگها باعث ايجاد زيبايي مي شود . كه در آنجا هم مجموعه ي فركانس هاي نوري ، تناسبات دلپذيري را بوجود مي آورند . در موسيقي هم نسبت هاي صوتي به زيبايي متحد مي شوند . نسبت هايي كه به تناسب مي رسند تناسب گاهي در وج ديداري است و گاهي در وجه شنيداري . در مورد برپايي و بساوايي هم چيزهايي ذكر مي شود . بنابراين همه ي هنرها يك وجه دارند و آن وجهي است كه با هندسه ي دل فا از قبل طراحي شده است .
ما روي يك پاره خط تنها يك نقطه را پيدا مي كنيم كه موجزترين نسبت را به ما بدهد . ايجاز در همه هنرها يكي از شروط است .
در نقطه اي كه ما پيدا مي كنيم نسبت كل پاره خط به بخش بزرگ ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش كوچك و اين نسبت عدد في را به ما مي دهد . كه اصطلاحاً به آن نسبت الهي گفته مي شود . يعني اينكه ما با اين قاعده ي الهي مواجه هستم كه هر چيزي از يك يعني وجه حقيقي عالم و وحدت حقيقي عالم نشأت بگيرد ، براي ما زيباست . بعد از عدد يك عددهاي دو و سه هستند . تمام گام هاي موسيقي از اين هر عدد حاصل مي شوند . وقتي كه وارد مبحث ريتم
مي شويم با هر ضربي يا سه ضربي مواجه هستيم . اصلاً ريتمي از اين قاعده خارج نيست . وقتي ريتم تركيبي مي شود حاصل ضرب عددهاي دو و سه است و وقتي كه ريتم مختلط مي شود حاصل جمع اين دو عدد است ( البته با ترتيب هاي متنوع و مختلف ) . وقتي ما از يك كه نقطه اي توحيد عالم است به سمت كثرت حركت مي كنيم ابتدا با دو و سه مواجه هستيم . در معماري هم با فركانس هاي نوري كه طول و عر ض و ارتفاع را تعريف مي كنند ، سر و كار داريم . و زماني كه اين سه به موجزترين شكل واقع شود ، شما احساس زيبايي مي كنيد . و اين تناسبات در اكثر آثار بزرگ معماري وجود دارد . جالب اين كه اين تناسبات در بدن انسان ، آناتومي پرندگان و درختان و همه جاي طبيعت به همان نسبت الهي وجود دارد .
كدام بنا به الهامات موسيقايي بيشتري به شما مي دهد ؟
مولانا مي فرمايد : سايه ديوار و سقف هر مكان سايه انديشه معماردان .
نسبت در ساختمان به دو گونه اتفاق مي افتد ، گاهي ما نماي ساختمان را مي بينيم و گاهي ما در داخل ساختمان واقع مي شويم و حس داخلي ساختمان را درك مي كنيم كه به آن حس محيطي گفته مي شود . معماري ايجاد فضاي مادي و معنوي مي كند ولي موسيقي فقط فضاي مادي و معنوي مي كند ولي موسيقي فقط فضاي معنوي ايجاد مي كند ، به عبارت ديگر موسيقي معماري زمان است و معماري موسيقي مكان از جمله مكانهايي كه ايجاد فضاي مادي و معنوي مي كند مي توان به خانه ي كعبه و مسجد حضرت رسول ( ص ) و مسجد شيخ لطف الله در اصفهان اشاره كرد .
فضا و كاركرد آن در معماري و موسيقي
فضا ، هم به جايگاه و مكان ، و هم به محيطي عاطفي و روحي ، و هم به اتمسفر Atmosphere يا جو ، و يا جايگاه اثيري اطلاق گردد . در تمام هنرها ايجاد نوعي فضاي عاطفي و روحي ، يكي از هدف هاي آفرينندگان هنرمند است .
در هنر معماري ، فضا ، منزلتي خاص دارد – معمار هنرمند نيز چون ديگر آفرينندگان هنر ، قادر است با ايجاد فضاهاي گونه گون ، همان تأثيرات عاطفي و روحي را القاء كند كه مثلا موسيقي دان به مدد الحان و سازها ايجاد مي كند . همچنان كه يك قطعه موسيقي مي تواند تحت تاثير ‹‹ فونوسفر phonosphere ›› يا فضاي صوتي ، فضايي روحي ، سرشار از جذبه هاي معنوي و آسماني بيافريند ، و يا همانطور كه يك قطعه شعر ، قادر است فضايي سخت عرفاني و اشراقي و الهي ايجاد كند ، بناي يك مسجد با آن مناره هاي سربر آسمان افراشته ، و كشيدگي اضلاع يك كليسا كه گويي سير به تعالي و عروج را مي نماياند نيز قادر هستند در بيننده صاحب ايمان ، فضايي سرشار از جذبه هاي مذهبي و معنوي ايجاد كنند . به قول ‹‹ ايانيس زناكيس ›› ‹‹ چه بخواهيم و چه نخواهيم بين معماري و موسيقي پيوند هست – اين مسئله مبتني به ساختارهاي ذهني ما است كه در اين هر دو هنر يكي است ›› .
در طبقه بندي هنرها معماري جزو هنرهايي به شمار آمده است كه هم مي تواند زيبا باشد و هم مفيد . شوپنهاور معتقد است كه : ‹‹ معماري يك نوع مصالحه ميان زيبايي و سودبخشي است ›› .
‹‹ گوته ›› گفته است معماري يعني موسيقي جامد شده ›› . كار معمار ، يا آفريننده بنا ، ايجاد هم آهنگي ميان استواري و نااستواري ، سنگيني و سبكي – زبري و نرمي است . در حقيقت معمار از يك سو بايد احساس تعالي ، ترحم ، عدالت و فقر را القاء كند و از سوي ديگر اشراقيت و مالداري و اعيانيت و تازه به دوران رسيدگي را بنماياند . و در تمام اين موارد موظف است لطائف و ظرائف و سنت هاي هنري را نيز از نظر دور ندارد .
ظاهراً همان طور كه موسيقي انواع دارد ، معماري نيز به چند نوع منقسم شده است . انواع مشخص كننده موسيقي عبارتند از : موسيقي مذهبي ، موسيقي بزمي و موسيقي رزمي ؛ هر يك از اين انواع به شاخه هايي منقسم مي گردد مانند سرودهاي نيايشي مرثيه و جزانيها . و در موسيقي بزمي ، انواع سرودهاي غنايي – ترانه هاي عشقي شكوايي – هزلي و ترانه هاي محلي و عاميانه و . . . و در موسيقي رزمي ، گونه هاي متنوع سرودهاي ميهني را مي توان نام برد . چنانچه بخواهند انواع معماري را با انواع موسيقي مقايسه كنند ، بي ترديد به موارد زير اشارات خواهد شد .
1 – معماري مردمي ، ظاهراً متكي به شيوه هاي سنتي است ؛ مانند موسيقي عاميانه كه به يك جامعه گسترده تعلق دارد و داراي شاخه هاي گونه گوني است .
2 – معماري مذهبي ، بازتاب نياز ديني مردم است ولي مانند موسيقي مذهبي چندان متنوع نيست .
3 – معماري مذهبي ، بازتاب نياز ديني مردم است ولي مانند موسيقي مذهبي چندان متنوع نيست .
4 – معماري ‹‹ مونومانتال ›› يا بناي ياد بود ، قطع نظر از اين كه شكل ظاهر آن بايد يادآور شخصيت اجتماعي صاحب بنا باشد ، لازم است احساس تعالي و جاودانيت را نيز القاء كند ؛ يعني از يكسو بايد شبيه معماري مذهبي باشد و از سوي ديگر ماندگاري را بنماياند . در شاخه اي از شاخه هاي موسيقي مذهبي به اين نوع موسيقي توجه شده است .
5 – معماري سودمند ، به بناهايي اطلاق مي گردد كه خود را در قالب ارزش هاي مفيد و سودبخش ، فايده گرا توجيه مي كنند ؛ مانند نوعي موسيقي كه بيش
بررسي, عوامل, مشترك, معماري, و, موسيقي, و, پيوستگي, هاي, آن
بررسي, عوامل, مشترك, معماري, و, موسيقي, و, پيوستگي, هاي, آن
فهرست مطالب
عنوان صفحه
بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن 1
فضا و كاركرد آن در معماري و موسيقي 3
مقايسه ميان هنر موسيقي و معماري 6
نماهاي معماري به زبان موسيقي 16
بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن
هنر پويا پيوسته در جست و جوي راه هاي تازه اي براي دستيابي به ابتكارات گونه گون است و همان گونه كه هر هنري در روند خود از شرايط زمان و مكان و اجتماع و ديگر عوامل تاثير
مي پذيرد ، هنرها در رابطه با يكديگر نيز به طور مستقيم و يا غير مستقيم تاثيرپذيرند و بازتاب آن را از هر سو كه باشد در قلمرو خاص خود نشان مي دهند و بر ظرفيت و كارآيي خود مي افزايند .
جست و جوي عوامل مشترك هنرها خود يكي از روشهايي است كه مي تواند اين تاثيرپذيري را آگاهانه افزايش دهد و ابتكارات تازه اي را سبب شود . آنچه در زير به اختصار مي آيد از اين مقوله است . بررسي يكي از عوامل ناپيدا و ناشناخته بين دو هنر كهن ، ( معماري و موسيقي ) از ديدگاهي خاص كه هنر واسطه اي ( مانند شعر ) در تكوين اين رابطه نقش اساسي داشته است .
همه ي هنر ها به طور عرضي با هم مرتبط هستند چرا كه منشأ همه ي آنها تجلي زيبايي است . اين زيبايي در معماري و مجسمه سازي نيز به شكل نسبت هاي طول و عرض و ارتفاع اتفاق مي افتد .
در يك چهره تناسبات هستند كه زيبايي مي آفرينند . گاهي هم تناسبات رنگها باعث ايجاد زيبايي مي شود . كه در آنجا هم مجموعه ي فركانس هاي نوري ، تناسبات دلپذيري را بوجود مي آورند . در موسيقي هم نسبت هاي صوتي به زيبايي متحد مي شوند . نسبت هايي كه به تناسب مي رسند تناسب گاهي در وج ديداري است و گاهي در وجه شنيداري . در مورد برپايي و بساوايي هم چيزهايي ذكر مي شود . بنابراين همه ي هنرها يك وجه دارند و آن وجهي است كه با هندسه ي دل فا از قبل طراحي شده است .
ما روي يك پاره خط تنها يك نقطه را پيدا مي كنيم كه موجزترين نسبت را به ما بدهد . ايجاز در همه هنرها يكي از شروط است .
در نقطه اي كه ما پيدا مي كنيم نسبت كل پاره خط به بخش بزرگ ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش كوچك و اين نسبت عدد في را به ما مي دهد . كه اصطلاحاً به آن نسبت الهي گفته مي شود . يعني اينكه ما با اين قاعده ي الهي مواجه هستم كه هر چيزي از يك يعني وجه حقيقي عالم و وحدت حقيقي عالم نشأت بگيرد ، براي ما زيباست . بعد از عدد يك عددهاي دو و سه هستند . تمام گام هاي موسيقي از اين هر عدد حاصل مي شوند . وقتي كه وارد مبحث ريتم
مي شويم با هر ضربي يا سه ضربي مواجه هستيم . اصلاً ريتمي از اين قاعده خارج نيست . وقتي ريتم تركيبي مي شود حاصل ضرب عددهاي دو و سه است و وقتي كه ريتم مختلط مي شود حاصل جمع اين دو عدد است ( البته با ترتيب هاي متنوع و مختلف ) . وقتي ما از يك كه نقطه اي توحيد عالم است به سمت كثرت حركت مي كنيم ابتدا با دو و سه مواجه هستيم . در معماري هم با فركانس هاي نوري كه طول و عر ض و ارتفاع را تعريف مي كنند ، سر و كار داريم . و زماني كه اين سه به موجزترين شكل واقع شود ، شما احساس زيبايي مي كنيد . و اين تناسبات در اكثر آثار بزرگ معماري وجود دارد . جالب اين كه اين تناسبات در بدن انسان ، آناتومي پرندگان و درختان و همه جاي طبيعت به همان نسبت الهي وجود دارد .
كدام بنا به الهامات موسيقايي بيشتري به شما مي دهد ؟
مولانا مي فرمايد : سايه ديوار و سقف هر مكان سايه انديشه معماردان .
نسبت در ساختمان به دو گونه اتفاق مي افتد ، گاهي ما نماي ساختمان را مي بينيم و گاهي ما در داخل ساختمان واقع مي شويم و حس داخلي ساختمان را درك مي كنيم كه به آن حس محيطي گفته مي شود . معماري ايجاد فضاي مادي و معنوي مي كند ولي موسيقي فقط فضاي مادي و معنوي مي كند ولي موسيقي فقط فضاي معنوي ايجاد مي كند ، به عبارت ديگر موسيقي معماري زمان است و معماري موسيقي مكان از جمله مكانهايي كه ايجاد فضاي مادي و معنوي مي كند مي توان به خانه ي كعبه و مسجد حضرت رسول ( ص ) و مسجد شيخ لطف الله در اصفهان اشاره كرد .
فضا و كاركرد آن در معماري و موسيقي
فضا ، هم به جايگاه و مكان ، و هم به محيطي عاطفي و روحي ، و هم به اتمسفر Atmosphere يا جو ، و يا جايگاه اثيري اطلاق گردد . در تمام هنرها ايجاد نوعي فضاي عاطفي و روحي ، يكي از هدف هاي آفرينندگان هنرمند است .
در هنر معماري ، فضا ، منزلتي خاص دارد – معمار هنرمند نيز چون ديگر آفرينندگان هنر ، قادر است با ايجاد فضاهاي گونه گون ، همان تأثيرات عاطفي و روحي را القاء كند كه مثلا موسيقي دان به مدد الحان و سازها ايجاد مي كند . همچنان كه يك قطعه موسيقي مي تواند تحت تاثير ‹‹ فونوسفر phonosphere ›› يا فضاي صوتي ، فضايي روحي ، سرشار از جذبه هاي معنوي و آسماني بيافريند ، و يا همانطور كه يك قطعه شعر ، قادر است فضايي سخت عرفاني و اشراقي و الهي ايجاد كند ، بناي يك مسجد با آن مناره هاي سربر آسمان افراشته ، و كشيدگي اضلاع يك كليسا كه گويي سير به تعالي و عروج را مي نماياند نيز قادر هستند در بيننده صاحب ايمان ، فضايي سرشار از جذبه هاي مذهبي و معنوي ايجاد كنند . به قول ‹‹ ايانيس زناكيس ›› ‹‹ چه بخواهيم و چه نخواهيم بين معماري و موسيقي پيوند هست – اين مسئله مبتني به ساختارهاي ذهني ما است كه در اين هر دو هنر يكي است ›› .
در طبقه بندي هنرها معماري جزو هنرهايي به شمار آمده است كه هم مي تواند زيبا باشد و هم مفيد . شوپنهاور معتقد است كه : ‹‹ معماري يك نوع مصالحه ميان زيبايي و سودبخشي است ›› .
‹‹ گوته ›› گفته است معماري يعني موسيقي جامد شده ›› . كار معمار ، يا آفريننده بنا ، ايجاد هم آهنگي ميان استواري و نااستواري ، سنگيني و سبكي – زبري و نرمي است . در حقيقت معمار از يك سو بايد احساس تعالي ، ترحم ، عدالت و فقر را القاء كند و از سوي ديگر اشراقيت و مالداري و اعيانيت و تازه به دوران رسيدگي را بنماياند . و در تمام اين موارد موظف است لطائف و ظرائف و سنت هاي هنري را نيز از نظر دور ندارد .
ظاهراً همان طور كه موسيقي انواع دارد ، معماري نيز به چند نوع منقسم شده است . انواع مشخص كننده موسيقي عبارتند از : موسيقي مذهبي ، موسيقي بزمي و موسيقي رزمي ؛ هر يك از اين انواع به شاخه هايي منقسم مي گردد مانند سرودهاي نيايشي مرثيه و جزانيها . و در موسيقي بزمي ، انواع سرودهاي غنايي – ترانه هاي عشقي شكوايي – هزلي و ترانه هاي محلي و عاميانه و . . . و در موسيقي رزمي ، گونه هاي متنوع سرودهاي ميهني را مي توان نام برد . چنانچه بخواهند انواع معماري را با انواع موسيقي مقايسه كنند ، بي ترديد به موارد زير اشارات خواهد شد .
1 – معماري مردمي ، ظاهراً متكي به شيوه هاي سنتي است ؛ مانند موسيقي عاميانه كه به يك جامعه گسترده تعلق دارد و داراي شاخه هاي گونه گوني است .
2 – معماري مذهبي ، بازتاب نياز ديني مردم است ولي مانند موسيقي مذهبي چندان متنوع نيست .
3 – معماري مذهبي ، بازتاب نياز ديني مردم است ولي مانند موسيقي مذهبي چندان متنوع نيست .
4 – معماري ‹‹ مونومانتال ›› يا بناي ياد بود ، قطع نظر از اين كه شكل ظاهر آن بايد يادآور شخصيت اجتماعي صاحب بنا باشد ، لازم است احساس تعالي و جاودانيت را نيز القاء كند ؛ يعني از يكسو بايد شبيه معماري مذهبي باشد و از سوي ديگر ماندگاري را بنماياند . در شاخه اي از شاخه هاي موسيقي مذهبي به اين نوع موسيقي توجه شده است .
5 – معماري سودمند ، به بناهايي اطلاق مي گردد كه خود را در قالب ارزش هاي مفيد و سودبخش ، فايده گرا توجيه مي كنند ؛ مانند نوعي موسيقي كه بيش