بررسی و دانلود فایل تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام(2)
تحقیق, آداب, و, سنن, پيامبر, گرامى, اسلام(2)
بررسی و دانلود فایل تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام(2)
تحقیق, آداب, و, سنن, پيامبر, گرامى, اسلام(2)
بررسی و دانلود فایل تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام
تحقیق, آداب, و, سنن, پيامبر, گرامى, اسلام
فایل تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام(2) – به روز شده
آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام(2)
رواياتى چند درباره پارهاى از سنن و آداب آن حضرت در معاشرت
1- و در كتاب ارشاد ديلمى است كه:رسول خدا (ص) لباس خود را خودش وصله مىزد، و كفش خود را خود مىدوخت، و گوسفند خود را مىدوشيد، و با بردگان هم غذا مىشد،و بر زمين مىنشست و بر مرکب سوارمىشد و ديگرى را هم پشت سر خود بر آن سوار مىكرد، و حيا مانعش نمىشد از اين كه مايحتاج خود را خودش از بازار تهيه كرده به سوى اهل خانهاش ببرد، به توانگران و فقرا دست مىداد و دست خود را نمىكشيد تا طرف دست خود را بكشد،به هر كس مىرسيد چه توانگر و چه درويش و چه كوچك و چه بزرگ سلام مي داد، و اگر چيزى تعارفش مىكردند آن را تحقير نمىكرد اگر چه يك خرماى پوسيده بود، رسول خدا(ص) بسيار خفيف المؤنه و كريم الطبع و خوش معاشرت و خوش رو بود، و بدون اين كه، بخندد هميشه تبسمى بر لب داشت، و بدون اين كه چهرهاش در هم كشيده باشد هميشه اندوهگين به نظر مىرسيد، و بدون اين كه از خود ذلتى نشان دهد همواره متواضع بود، و بدون اين كه اسراف بورزد سخى بود،بسيار دل نازك و نسبت به همه مسلمانان مهربان بود، هرگز به نوعي که سير شود غذا نخورد، و هرگز دست طمع به سوى چيزى دراز نكرد. (29)
2- و در كتاب مكارم الاخلاق روايت شده كه: رسول الله (ص) عادتش اين بود كه خود را در آينه ببيند و سر و روى خود را شانه زند و چه بسا اين كار را در برابر آب انجام مىداد و گذشته از اهل خانه، خود را براى اصحابش نيز آرايش مىداد و مىفرمود:
خداوند دوست دارد كه بندهاش وقتى براى ديدن برادران از خانه بيرون مىرود خود را آماده ساخته؛ آرايش دهد. (30)
3- و در كتابهاى علل و عيون و مجالس به اسنادش از حضرت رضا از پدران بزرگوارش(ع) نقل كرده كه رسول الله (ص) فرمود: من از پنج چيز دست
تحقیق, آداب, و, سنن, پيامبر, گرامى, اسلام(2)
فایل تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام – به روز شده
آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام(1)
مبحث آداب و سنن نبي اکرم صلي الله عليه و آله داراي گستردگي فراواني مي باشد که در اين مقاله به چند جنبه رفتاري ايشان مي پردازيم. البته از آن جهت که باعث خستگي خوانندگان عزيز نشود آن را به سه قسمت تقسيم مي نماييم.
رواياتى چند درباره پارهاى از سنن و آداب آن حضرت در معاشرت
از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت
آداب آن جناب در سفر
رواياتى درباره آداب حضرتش در پوشاك و متعلقات آن
آداب آن حضرت در خوردني ها و آشاميدنى ها
1ـدر معانى الاخبار به يك طريق از ابى هاله تميمى از حسن بن على عليهماالسلام و به طريق ديگر از حضرت رضا، از آباء گراميش از على بن الحسين از حسن بن على(ع) و به طريق ديگرى از مردى از اولاد ابى هاله از حسن بن على(ع) روايت شده كه گفت: از دائى خود هند بن ابى هاله كه رسول خدا را براى مردم وصف مىكرد تقاضا كردم كه مقدارى از اوصاف آن حضرت را براى من نيز بيان كند، بلكه به اين وسيله علاقهام به آن جناب بيشتر شود او نيز تقاضايم را پذيرفت و گفت:
رسول خدا(ص) مردى بود كه در چشم هر بيننده، بزرگ و موقر مىنمود و روى نيكويش در تلألؤ چون ماه تمام و قامت رعنايش از قامت معتدل بلندتر و از بلند بالايان كوتاهتر بود، سرى بزرگ و مويى كه پيچ داشت و اگر هم گاهى موهايش آشفته مي شد شانه مىزد، و اگر گيسوان خود را بلند مي نمود، از نرمه گوشش تجاوز نمىكرد. رنگى مهتابى و جبينى فراخ و ابروانى باريك و طولانى داشت و فاصله بين دو ابرويش فراخ بود، بين دو ابروانش رگى بود كه در مواقع خشم از خون پر مىشد و اين رگ به طورى براق بود كه اگر كسى دقت نمىكرد خيال مىكرد دنباله بينى آن جناب است و آن حضرت كشيده بينى است، محاسن شريفش پُر پشت و كوتاه و گونههايش كم گوشت و غير برجسته بود، دهانش خوشبو و فراخ و بيشتر اوقات باز و دندانهايش از هم باز و جدا و چون مرواريد سفيد، و گردنش در زيبائى چنان بود كه تو گويى گردن آهو است، و از روشنى و صفا تو گويى نقره است، خلقى معتدل داشت. فاصله بين دو شانهاش زياد و به اصطلاح چهار شانه بود. بند دستهايش كشيده و محيط كف دستش فراخ و استخوان بندى آن و استخوان بندى كف پايش درشت بود. سرا پاى بدنش صاف و استخوانهايش باريك و بدون برآمدگى بود، و گودى كف پا و دستش از متعارف بيشتر و دو كف قدمش محدب و بيشتر از متعارف برآمده، و هم چنين پهن بود، به طورى كه آب بر آن قرار مىگرفت، وقتى قدم برمىداشت تو گويى آن را از زمين مىكند و به آرامى گام برمىداشت و با وقار راه مىپيمود، و در راه رفتن سريع بود، و راه رفتنش چنان بود كه تو گويى از كوه سرازير مىشود، و وقتى بجائى التفات مىكرد با تمام بدن متوجه مىشد، چشمهايش افتاده يعنى نگاهش بيشتر به زمين بود تا به آسمان، و آن قدر نافذ بود كه كسى را ياراى خيره شدن بر آن نبود، و به هر كس برمىخورد در سلام از او سبقت مىجست.
راوى گفت پرسيدم: منطقش را برايم وصف كن، گفت: رسول خدا(ص) دائما با غصهها قرين و دائما در فكر بود و يك لحظه راحتى نداشت، بسيار كم حرف بود و جز در مواقع ضرورت تكلم نمىفرمود، و وقتى حرف مي زد كلام را از اول تا به آخر با تمام
تحقیق, آداب, و, سنن, پيامبر, گرامى, اسلام
تحقیق, آداب, و, سنن, پيامبر, گرامى, اسلام(2)
آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام(2)
رواياتى چند درباره پارهاى از سنن و آداب آن حضرت در معاشرت
1- و در كتاب ارشاد ديلمى است كه:رسول خدا (ص) لباس خود را خودش وصله مىزد، و كفش خود را خود مىدوخت، و گوسفند خود را مىدوشيد، و با بردگان هم غذا مىشد،و بر زمين مىنشست و بر مرکب سوارمىشد و ديگرى را هم پشت سر خود بر آن سوار مىكرد، و حيا مانعش نمىشد از اين كه مايحتاج خود را خودش از بازار تهيه كرده به سوى اهل خانهاش ببرد، به توانگران و فقرا دست مىداد و دست خود را نمىكشيد تا طرف دست خود را بكشد،به هر كس مىرسيد چه توانگر و چه درويش و چه كوچك و چه بزرگ سلام مي داد، و اگر چيزى تعارفش مىكردند آن را تحقير نمىكرد اگر چه يك خرماى پوسيده بود، رسول خدا(ص) بسيار خفيف المؤنه و كريم الطبع و خوش معاشرت و خوش رو بود، و بدون اين كه، بخندد هميشه تبسمى بر لب داشت، و بدون اين كه چهرهاش در هم كشيده باشد هميشه اندوهگين به نظر مىرسيد، و بدون اين كه از خود ذلتى نشان دهد همواره متواضع بود، و بدون اين كه اسراف بورزد سخى بود،بسيار دل نازك و نسبت به همه مسلمانان مهربان بود، هرگز به نوعي که سير شود غذا نخورد، و هرگز دست طمع به سوى چيزى دراز نكرد. (29)
2- و در كتاب مكارم الاخلاق روايت شده كه: رسول الله (ص) عادتش اين بود كه خود را در آينه ببيند و سر و روى خود را شانه زند و چه بسا اين كار را در برابر آب انجام مىداد و گذشته از اهل خانه، خود را براى اصحابش نيز آرايش مىداد و مىفرمود:
خداوند دوست دارد كه بندهاش وقتى براى ديدن برادران از خانه بيرون مىرود خود را آماده ساخته؛ آرايش دهد. (30)
3- و در كتابهاى علل و عيون و مجالس به اسنادش از حضرت رضا از پدران بزرگوارش(ع) نقل كرده كه رسول الله (ص) فرمود: من از پنج چيز دست
تحقیق, آداب, و, سنن, پيامبر, گرامى, اسلام
آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام(1)
مبحث آداب و سنن نبي اکرم صلي الله عليه و آله داراي گستردگي فراواني مي باشد که در اين مقاله به چند جنبه رفتاري ايشان مي پردازيم. البته از آن جهت که باعث خستگي خوانندگان عزيز نشود آن را به سه قسمت تقسيم مي نماييم.
رواياتى چند درباره پارهاى از سنن و آداب آن حضرت در معاشرت
از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت
آداب آن جناب در سفر
رواياتى درباره آداب حضرتش در پوشاك و متعلقات آن
آداب آن حضرت در خوردني ها و آشاميدنى ها
1ـدر معانى الاخبار به يك طريق از ابى هاله تميمى از حسن بن على عليهماالسلام و به طريق ديگر از حضرت رضا، از آباء گراميش از على بن الحسين از حسن بن على(ع) و به طريق ديگرى از مردى از اولاد ابى هاله از حسن بن على(ع) روايت شده كه گفت: از دائى خود هند بن ابى هاله كه رسول خدا را براى مردم وصف مىكرد تقاضا كردم كه مقدارى از اوصاف آن حضرت را براى من نيز بيان كند، بلكه به اين وسيله علاقهام به آن جناب بيشتر شود او نيز تقاضايم را پذيرفت و گفت:
رسول خدا(ص) مردى بود كه در چشم هر بيننده، بزرگ و موقر مىنمود و روى نيكويش در تلألؤ چون ماه تمام و قامت رعنايش از قامت معتدل بلندتر و از بلند بالايان كوتاهتر بود، سرى بزرگ و مويى كه پيچ داشت و اگر هم گاهى موهايش آشفته مي شد شانه مىزد، و اگر گيسوان خود را بلند مي نمود، از نرمه گوشش تجاوز نمىكرد. رنگى مهتابى و جبينى فراخ و ابروانى باريك و طولانى داشت و فاصله بين دو ابرويش فراخ بود، بين دو ابروانش رگى بود كه در مواقع خشم از خون پر مىشد و اين رگ به طورى براق بود كه اگر كسى دقت نمىكرد خيال مىكرد دنباله بينى آن جناب است و آن حضرت كشيده بينى است، محاسن شريفش پُر پشت و كوتاه و گونههايش كم گوشت و غير برجسته بود، دهانش خوشبو و فراخ و بيشتر اوقات باز و دندانهايش از هم باز و جدا و چون مرواريد سفيد، و گردنش در زيبائى چنان بود كه تو گويى گردن آهو است، و از روشنى و صفا تو گويى نقره است، خلقى معتدل داشت. فاصله بين دو شانهاش زياد و به اصطلاح چهار شانه بود. بند دستهايش كشيده و محيط كف دستش فراخ و استخوان بندى آن و استخوان بندى كف پايش درشت بود. سرا پاى بدنش صاف و استخوانهايش باريك و بدون برآمدگى بود، و گودى كف پا و دستش از متعارف بيشتر و دو كف قدمش محدب و بيشتر از متعارف برآمده، و هم چنين پهن بود، به طورى كه آب بر آن قرار مىگرفت، وقتى قدم برمىداشت تو گويى آن را از زمين مىكند و به آرامى گام برمىداشت و با وقار راه مىپيمود، و در راه رفتن سريع بود، و راه رفتنش چنان بود كه تو گويى از كوه سرازير مىشود، و وقتى بجائى التفات مىكرد با تمام بدن متوجه مىشد، چشمهايش افتاده يعنى نگاهش بيشتر به زمين بود تا به آسمان، و آن قدر نافذ بود كه كسى را ياراى خيره شدن بر آن نبود، و به هر كس برمىخورد در سلام از او سبقت مىجست.
راوى گفت پرسيدم: منطقش را برايم وصف كن، گفت: رسول خدا(ص) دائما با غصهها قرين و دائما در فكر بود و يك لحظه راحتى نداشت، بسيار كم حرف بود و جز در مواقع ضرورت تكلم نمىفرمود، و وقتى حرف مي زد كلام را از اول تا به آخر با تمام