بررسی و دانلود فایل پاورپوینت آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى
پاورپوینت, آشنايى, با ,تاريخ, تمدن, اسلامى ,
بررسی و دانلود فایل پاورپوینت آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى
پاورپوینت, آشنايى, با ,تاريخ, تمدن, اسلامى ,
فایل به روز پاورپوینت آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى با کد فایل 28694
کاربر گرامی شما با جستجوی پاورپوینت, آشنايى, با ,تاريخ, تمدن, اسلامى , به مطلب پاورپوینت آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى ارجاع داده شده اید. لینک دانلود در پایین برای شما آماده شده است.
فرمت فایل اصلی: ppt_قابل ویرایشپاورپوینت آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى
تعداد صفحات: 92
حجم فایل: 585 کیلوبایت
قسمتی از چکیده: نوع فایل power point قابل ویرایش 92 اسلاید قسمتی از اسلایدها سرگذشت انسان از معبر تمدنها مىگذرد» و «تمدنها در طول تاريخ در شكل دادن به هويت بشر گستردهترين نقش را داشتهاند.» امروزه تمدن به سند تاريخىِ فرهنگ ملل تبديل گشته و نزد آنان از اهميتى ويژه برخوردار است؛ و كمتر ملّتى را مىتوان يا
فایل تحقیق مفهوم شهود در فلسفه اسلامى – به روز شده
مفهوم شهود در فلسفه اسلامى
مقدمه
مفهوم «شهود» (1) را مىتوان در زمينههاى مختلف بررسى كرد. اين مفهوم، در فلسفه جايگاهى رفيع داشته و در تقسيمات اوليه وجود، مباحث علم و عالم و معلوم، شناختشناسى و هستىشناسى توسط فلاسفه به مورد بحث گذاشته شده است. (2) همچنين، مفهوم «شهود» در عرفان و تصوف منزلتى بس ارجمند يافته و عرفا مباحثى ارزشمند در خصوص «شهود» و «حضور» از خود بر جاى نهادهاند. در مباحث اخلاقى و فلسفه اخلاق هم برخى صاحبنظران به اين واژه عطف توجه كرده و مكتب شهودگرايى در اخلاق، در اواخر قرن
نوزدهم رونق خاصى يافته است. (3) همينطور متكلمان و دينشناسان به مناسبتهايى مفهوم شهود و پىآمدهاى حاصله از آن را مورد مداقه خود قرار داده و در اعتلاى نظر خود به شهود مطلق كه مختص خداى متعال است نائل شدهاند. (4)
حال با توجه به گستردگى زمينه بحث و كنكاش علمى در اين واژه، مناسب است تنها به بحث پيرامون يك جنبه آن اكتفا كرده و در موارد ديگر تنها به اشارهاى گذرا بسنده كرد. هرچند به يك معنا، بررسى دقيق و موشكافانه يك مفهوم در يك جنبه خاص مستلزم پرداختن به جنبههاى ديگر است. اما به لحاظ محدوديت اين مقاله، تا حد امكان از گستردگى بحث اجتناب خواهد شد. در اين نوشتار، جنبههاى عقلى و يا به تعبير دقيقتر جنبههاى فلسفى «شهود ش مورد بررسى قرار گرفته با نگاهى گذرا به سير تاريخى اين بحث و آشنايى با انديشههاى فلاسفه غربى و اسلامى، به كنكاش در اين مبحثخواهيم پرداخت. هر چند بايد اذعان داشت تتبع عميق در اين بحث از حوصله يك مقاله خارج بوده و نيازمند مبحثى گسترده و فراگير مىباشد. اما اين اعتراف نمىبايست مانع پرداختن اجتمالى به آن شود. ابتدا، قبل از پرداختن به هرگونه بحثى، به معانى لغوى و اصطلاحى «شهود» نظر مىافكنيم.
واژه «شهود»
در بسيارى موارد، واژه «شهود» با واژه «حضور» به يك معنا به كار مىرود و بعضا به جاى يكديگر استعمال مىشوند. شهود از ريشه «شهد» مشتق شده كه به معناى حضور مىباشد. و حضور از ريشه «حضر» در مقابل غيبتبه كاكر مىرود. (5) هرگاه شهود و حضور به يك معنا گرفته شوند، معناى مقابل اين دو غيبت است. اگر شىء از شىء ديگر غايب بود (غيبت فيزيكى يا معنوى) حضور و يا شهودى صورت نمىگيرد. و اگر غيبتبرطرف شد و دو شىء بدون مانع در كنار يكديگر قرار گرفتند، در اين صورت آن دو شىء براى يكديگر حضور دارند. (6) در لغت معناى ديگرى براى شهود بيان داشتهاند كه عبارتند از: وجدان، حدس، كشف، اشراق، ادراك، الهام، وجود و مانند آن. (7)
در علوم مختلف عقلى، براى اين واژه اصطلاحات متفاوتى وجود دارد. در اصطلاح فلسفى، در بحث معرفتشناسى، شهود غالبا به معناى حضور مىآيد. در تقسيمبندى علم، علم شهودى كه همان علم حضورى است در مقابل علم حصولى قرار مىگيرد. در اينگونه علم، معلوم در محضر عالم است و عالم به معلوم شهود دارد. در اين صورت مىتوان گفت عالم و معلوم نسبتبه يكديگر حضور يا شهود دارند و اتحاد عالم با معلوم صورت مىگيرد. (8)
در اصطلاح عرفانى، واژه شهود معنايى غير از حضور به خود گرفته است. هر چند در مرحلهاى كه عارف هب شهود حق نايل مىشود، حتما حضور هم صدق خواهد كرد. حضور عرفانى در مقابل غيبت است. شهود عرفانى به معناى كشف و مكاشفه است و در اين صورت معنايى مرادف با رؤيت پيدا مىكند. (9)
در اصطلاح اخلاقى، شهود بر يك احساس درونى اطلاق مىشود. احساسى كه برخاتسه از درون است و هيچگونه تجربه بيرونى در آن دخالت ندارد. اين احساس مىتواند بين خير و شر، حسن و قبح تميز دهد. در اين صورت شهود به يك نوع قضاوت درونى بازگشت مىكند كه معناى مرادف با وجدان دارد. (10)
در اصطلاح كلامى، شهود دو معناى صاعد و نازل به خود گرفته است. در معناى اوليه، شهود به معناى شهادت در مقابل غيبت است. عالم شهادت كه در اصطلاح دينى آمده، همان عالم حسوسات است كه مشهود انسان قرار مىگيرد. در مقابل آن عالم غيب است كه از حوسا ظاهرى انسان غايب مىباشد. معناى ثانوى شهود كه معناى صاعد و متعاليهاى است، تنها در مورد خداى متعال اطلاق مىگردد. به اين معنا، تنها خداى متعال شاهد بر همه موجودات بوده و بر همه چيز و همه جا شهود مطلق دارد. (11)
پس از آشنايى كوتاه با معانى و اصطلاحات عقلى مفهوم شهود، ابتدا نظرى اجمالى به اصطلاح عرفانى اخلاقى و كلامى خواهيم انداخت و آنگاه اصطلاح فلسفى شهود را بسط بيشترى خواهيم داد.
شهود عرفانى
مفهوم شهود در عرفان و تصوف از مفاهيم اصلى به حساب مىآيد. شهود و يا مشاهده بر موردى اطلاق مىشود كه رؤيتى صورت گيرد. محل اين رؤيت قلب بوده و چنين رؤيتى تنها به دليل توحيد يعنى بالحق محقق مىشود. با اين خصوصيات است كه شهود عرفانى حاصل يم شود. زمانى كه مشاهده صورت گرفت، شاهد در مشهود فانى شده و خودى نمىبيند، در اين صورت شهود حق بالحق است. اينگونه شهود به تجلى ذات حق تعلق خواهد گرفت. (12)
شهود واقعى نزد عرفاء، رؤية حق به حق است. (13) و شهود ذاتى يا مشاهده ذاتيه، شهود حق تعالى است كه حاصل آن يك نوع معرفتيقينى خواهد بود كه به «عين اليقين» موسوم مىگردد. (14)
حضور در اصطلاح عرفانى در مقابل غيبتبه كار مىرود. هر گاه قلب عارف از خلق غايب و به حق حاضر باشد، در اين صورت حضور صورت مىگيرد. (15) و گاه حضور در مقابل غفلتبه كار مىرود، كه در اين صورت به معناى تنبه خاص است. اگر براى عارف تنبهى سبتبه حق صورت گرفت كه نتيجه اين تنبه غيبت از ماسواى حق باشد، در اين صورت حضور نزد حق محقق شده است، (16) و به دنبال اين حضور و تنبه، عارف مىتواند شهودى نسبتبه حق داشته باشد (اگر اسباب مشاهده را از قبل فراهم ساخته باشد) . در اين معنا، حضور مقدمهاى براى شهود است. آنچه در قلب حاضر است و ذكر و ياد انسان را به خود مشغول داشته است همان مشهود انسان بوده و عارف شاهد آن است. اگر آنچه كه در قلب غلبه حضورد ارد علم باشد، در اين صورت عارف شاهد علم است. و اگر امر غالب وجد باشد، عارف شاهد وجد است، و اگر غالب بر قلب او حق باشد (17) در اين صورت عارف به شهود واقعى دستيافته و شاهد حق شده است. پس اينگونه حضور مىتواند شرط شهود باشد، همچنين مىتواند شرط سماع هم باشد. تا حضورى صورت نگيرد. سمعى در كار نخواهد بود. (18)
در عرفان، اصطلاح كشف گاه به معناى شهود به كار رفته است، اما غالبا عرفا كشف را بر مقامى كه فوق شهود است اطلاق مىكنند. تشابه كشف و شهود در اين است كه هر دو طريقى براى كسب معرفتبه حساب مىآيند. اما تفاوت آنها از دو جهت است: يكى اينكه متعلق مكاشفه معانى است ولى متعلق شهود ذوات است. و ديگر اينكه كشف اتم و اعلى از مشاهده است. لذا مكاشفه يك نوع ادراك معنوى است كه اختصاص به معانى پيدا مىكند. (19)
نتيجه آنكه بر اساس اصطلاح عرفانى، شهود مىتواند طريقى براى كسب معرفتباشد و اگر معرفتى از اين طريق براى عارف حاصل شد، اين معرفتيقينى است، زيرا هيچگونه واسطهاى در كسب اين آگاهى دخالت نداشته عارف مستقيما مشهود را رؤيت مىكند.
شهود اخلاقى
شهود اخلاقى به معناى يك احساس درونى است كه انسان توسط اين احساس قادر خواهد بود بين خير و شر ويا حسن و قبح تمايز ببيند. يكى از مسائل مهم فلسفله اخلاق همين نكته است كه آيا تشخيص خير و شر و يا حسن و قبح بر چه اساسى است؟ آيا مىتوان وجود نيرويى را در انسان پذيرفت كه خود خوبىها و بدىها از هم متمايز سازد؟ اگر چنين نيروى درونى را بپذيريم، آيا فطرى استيا كسبى؟ آيا در تقويت و يا تضعيف اين احساس درونى مىتوان كوشش كرد؟ (20)
اينها مسائلى است كه از ديرزمان در فلسفه اخلاق به بحث گذاشته شده و عدهاى را بر آن داشته است تا در درون انسان به وجود احساسى قايل شوند كه در قضاياى اخلاقى حاكم است هر چند در طول تاريخ بررسىهاى حكمت عملى، اين احساس و نيروى درونى نامهاى متفاوتى به خود گرفته، اما همگى يك معنا را دربرداشته است.
ارسطو و پيروان مشايى وى، نيروى عقل را در اين امر حاكم مىدانند و تعبير عقل عملى را به كار گرفتهاند، عدهاى ديگر، نيروى وهم را بدين قضاوت گماردهاند و برخى از نيرويى غير از عقل و وهم به نام وجدان و يا ضمير اخلاقى نام بردهاند. (21) در اسلام، دو طرز تفكر نسبتبه حسن و قبح در بين انديشمندانى كه به اين امر پرداختهاند، به چشم مىخورد. عدهاى حسن و قبح را عقلى دانست
تحقیق, مفهوم, شهود, در, فلسفه, اسلامى
فایل تحقیق ویژگیهاى کلى انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى روسیه و فرانسه – به روز شده
ویژگیهاى کلى انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى روسیه و فرانسه
مقایسه پدیدههاى مشابه مىتواند در شناخت هر چه بیشتر آنها مفید واقع شود در تاریخجهان انقلابهائى رخ داده و ممکن ستبین این انقلابها تشابهات فراوانى وجود داشته باشد.بحث مراحل یا روند انقلاب در قرن بیستم و پس از انقلاب روسیه، مطرح شد.در این میان برخى از محققین غربى که پدیده، انقلاب را بررسى مىکردند متوجه شدند که بین انقلاب روسیه و انقلابهاى فرانسه، انگلستان، هلند و…شباهتهایى وجود دارد که این موجب پیدایش مکتبى بنام تاریخ طبیعى انقلاب گردید.
نویسندگان این مکتب معتقدند که انقلابهاى گذشته کم و بیش روند مشابهى را طى کردهاند و این روند بر آیندى طبیعى و اجتناب ناپذیر است.
از مهمترین نویسندگان این مکتب «کرین برینتون» و «ادواردبتى» مىباشند.اما انقلاب اسلامى خط بطلان بر نظریات این مکتب کشید، اگر چه در بعضى موارد انقلاب اسلامى با دیگر انقلابها وجه تشابه دارد، در عین حال شرایط و اوضاع و احوال سیاسى، اجتماعى آنها تفاوتهاى اساسى را نشان مىدهد و از آنجا که کثرت پدیدههاى مورد مقایسه کار سنجش و تطبیق را مشکل و پیچیده مىسازد ما در این نوشتار انقلاب فرانسه و روسیه را به عنوان دو سمبل از دو نظام غرب و شرق و دو ایدهئولوژى متفاوت شناخته شده، براى مقایسه با انقلاب اسلامى که آرمانهاى مذهبى و حاکمیت جهانى اسلام و حاکمیت مستضعفین و مستکبرین را نوید مىدهد برگزیدهایم.
باید توجه داشت که مقایسه این دو انقلاب با انقلاب اسلامى نیاز به یک تحقیق وسیع و مشروح دارد که در این نوشتار مختصر نمىتوان به این مهم دستیافت.از این رو مىخواهیم یک چهار چوب کلى براى مقایسه این سه انقلاب با یکدیگر ارائه دهیم.
1- میزان مشارکتسیاسى در انقلاب فرانسه جز جمعیت محدودى از طبقه اشراف و بورژواها با نظام همکارى نکردند و فقط در منطقه جغرافیایى پاریس فعال بودند.در انقلاب روسیه نیز عده محدودى از کارگران کارخانجات و سربازان فعال بودند و گروههاى شرکت کننده همان کارگران و سربازان و حزب بلشویک بود و فقط در منطقه جغرافیایى پطرزبورگ – مسکو فعال بودند، اما انقلاب اسلامى ایران تمام اقشار ملت اعم از کارگران، کارمندان، دانشگاهیان، بازاریان، روحانیون و…در تمام نقاط کشور همزمان ولى بطور عمده در شهرها مشارکت فعال داشتند و بر این اساس مىتوان گفت: یکى از مشخصههاى انقلاب اسلامى شرکت وسیع مردم در آن مىباشد که در مقایسه با دیگر انقلابها بسیار چشمگیرتر و فراگیرتر بوده است.
پروفسور حامد الگار در این زمینه مىگوید:
«یکى از ممیزات انقلاب اسلامى ایران شرکت وسیع تودههاى مردم بود.در انقلابهاى فرانسه، روسیه و چین انقلاب همیشه با جنگ داخلى همراه بود…»
فرد هالیدى نیز معتقد است که از لحاظ به صحنه کشان
تحقیق, ویژگیهاى, کلى, انقلاب, اسلامى, در, مقایسه, با, انقلابهاى, روسیه, و, فرانسه,
فایل تحقیق اعتقادات اسلامى از نظر شيعه دوازده امامى – به روز شده
اعتقادات اسلامى از نظر شيعه دوازده امامى
خدا شناسى
1 – نظرى بجهان از راه هستى و واقعيت – ضرورت وجود خدا .
2 – نظرى ديگر از راه ارتباط انسان و جهان – خاتمه فصل وحدانيت خدا .
3 – ذات و صفت .
4 – معنى صفات خداوندى 5 – توضيح بيشترى در معنى صفات 6 – صفات فعل 7 – قضا و قدر 8 – انسان و اختيار
1 – نظرى بجهان از راه هستى و واقعيت – ضرورت وجود خدا
درك و شعور انسان كه با پيدايش او توأ م است در نخستين گامى كه برميدارد هستى خداى جهان و جهانيان را بر وى روشن ميسازد .
زيرا برغم آنان كه در هستى خود و در همه چيز اظهار شك و ترديد ميكنند و جهان هستى را خيال و پندارمينامند ما ميدانيم يكفرد انسان در آغازپيدايش خود كه با درك و شعور توأ م است , خود و جهان را مييابد يعنى شك ندارد كه ( او هست و چيزهاى ديگرى جز او هست ) و تا انسان انسان است اين درك و علم در او هست و هيچگونه ترديدى بر نميدارد و تغيير نميپذيرد .
اين واقعيت و هستى كه انسان در برابر سوفسطى و شكاك اثبات ميكند ثابت است و هرگز بطلان نميپذيرد يعنى سخن سوفسطى و شكاك كه در حقيقت نفى واقعيت ميكند هرگز و هيچگاه درست نيست پس جهان هستى واقعيت ثابتى دربر دارد .
ولى هر يك از اين پديده هاى واقعيت دار كه در جهان ميبينيم دير يا زودواقعيت را از دست ميدهد و نابود ميشود و از اينجا روشن ميشود كه جهان مشهود و اجزاء آن خودشان عين واقعيت ( كه بطلان پذير نيست ) نيستند بلكه بواقعيتى ثابت تكيه داده با آن واقعيت , واقعيتدار ميشوند و بواسطه آن داراى هستى ميگردند و تا با آن ارتباط و اتصال دارند با هستى آن هستند و همين كه از آن بريدند نابود ميشوند ما اين واقعيت ثابت بطلان ناپذير را ( واجب الوجود ) خدا ميناميم .
2 – نظرى ديگر از راه ارتباط انسان و جهان
راهى كه در فصل گذشته براى اثبات وجود خدا پيموده شد , راهى است بسيار ساده وروشن كه انسان با نهاد خدادادى خود آن را ميپيمايد و هيچگونه پيچ و خم نداردولى بيشتر مردم بواسطه اشتغال مداوم كه بماديات دارند و استغراقى كه در لذائذ محسوسه پيدا كرده اند رجوع بنهاد خدادادى و فطرت ساده و بيآلايش برايشان بسيار سخت و سنگين ميباشد .
از اين روى اسلام كه آئين پاك خود را همگانى معرفى ميكند و همه را در برابرمقاصد دينى مساوى ميداند اثبات وجود خدا را با اينگونه مردم از راه ديگر در ميان مينهد و از همان راهى كه فطرت ساده را از توجه مردم بدور داشته با ايشان سخن گفته خدا را ميشناساند .
قرآن كريم خدا شناسى را از راههاى مختلف بعامه مردم تعليم ميدهد و بيشتر از همه افكارشان را به آفرينش جهان و نظامى كه در جهان حكومت ميكند معطوف ميدارد و به مطالعه آفاق و انفس دعوت مينمايد زيرا انسان در زندگى چند روزه خود هر راهى را پيش گيرد و در هر حالى كه مستغرق شود از جهان آفرينش و نظامى كه در آن حكومت ميكند بيرون نخواهد بود و شعور و ادراك وى از تماشاى صحنه شگفت آور آسمان و زمين چشم نخواهد پوشيد .
اين جهان پهناور هستى كه پيش چشم ما است ( چنانكه ميدانيم ) هر يك ازاجزاء آن و مجموع آنها پيوسته در معرض تغيير و تبديل ميباشد و هر لحظه در شكل تازه و بيسابقه اى جلوه ميكند .
و تحت تأ ثير قوانين استنثاء ناپذير لباس تحقق ميپوشد و از دورترين كهكشانها گرفته تا كوچكترين ذره اى كه اجزاء جهان را تشكيل ميدهد هر كدام متضمن نظامى است واضح كه با قوانين استثناء ناپذير خود بطور حيرت انگيزى در جريان ميباشدو شعاع عملى خود را از پستترين وضع بسوى كاملترين حالات سوق ميدهد و به هدف كمال ميرساند .
و بالاتر از نظامهاى خصوصى نظامهاى عموميتر و بالاخره نظام همگانى جهانى كه اجزاء بيرون از شمار جهان را بهمديگر ربط ميدهد و نظامهاى جزئى را بهم ميپيوندد و درجريان مداوم خود هرگز استثناء نميپذيرد و اختلال برنميدارد .
نظام آفرينش اگر انسانى را مثلا در زمين جاى ميدهد ساختمان وجودش را طورى تركيب ميكند كه با محيط زندگى خود سازش
تحقیق, اعتقادات, اسلامى, از, نظر, شيعه, دوازده, امامى
فایل تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى – به روز شده
اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى
يكى از مهمترين عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوين صحيح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرين پيشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمين مىباشد. اما در اينجا بايد نكاتى را در تحقق اين امر بنيادين و سرنوشتساز در عرصه دانشگاهها و مراكز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اينكه در اسلام بعد از تاريخ صدر آن با عدم فعليت تاريخى و سياسى نظام ولايت در زمان حيات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران، جنبه سياسى و اجتماعى اسلام كه در عرصه حكومت در انحصار خلفاى بنىاميه و بنىعباس و بعدا سلاطين مستبد قرار گرفت، از جنبه فكرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتيجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبيعى و رياضى در تاريخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سياست و اقتصاد به علت عدم وجود آزاديهاى سياسى به انحطاط كامل گراييد تا بعد از نهضت مشروطه، با روى كار آمدن حكومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى اين رژيم در غربى كردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزاديهاى ملى و سياسى، علوم اجتماعى و انسانى عليرغم تاثيرپذيرى سطحى و صورى از تفكر و تمدن غرب مجال رشد و نضج كافى نيافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشكيل نظام مقدس مبتنى بر ولايت و رهبرى حضرت امامخمينى (ره)، مسائل معنوى و علوم دينى با جنبههاى سياسى، اجتماعى و مادى، پيوندى مستحكم يافت كه بعدا مىبايست در انقلابى فرهنگى با تبيين و تفسير علمى اين پيوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوين علوم انسانى بر اساس مبانى اصيل اسلامى كه بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران به علت ظهور و حاكميتحكومتهاى غير دينى و مستبد مسكوت ماند، صورت مىپذيرفت. اما متاسفانه عدم تحقق اين امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدريج موجب ازدياد فقر فرهنگى در زمينه علوم انسانى و تجربى جديد و در نتيجه باعث تشديد وابستگى فكرى برخى از اساتيد دانشگاهى ايران به غرب گرديد و اين امر نيز تاكنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فكرى، سياسى و دانشگاهى در اين سرزمين گرديده است و امروز بعد از تحقق نظام ولايت در اين كشور با تهاجم و شبيخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ايران عرصه تاخت و تازانديشههاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى كه برخى از مراكز پژوهشى علمى و فكرى كشور نيز متاسفانه تحت تاثير اين امواج سهمگين غير اسلامى قرار گرفتهاند. تا به آنجا كه مقام معظم رهبرى درباره اين امر خطير و حساس با صراحت هشدار داده و مكررا فرمودهاند ‘آينده نظام وابسته به اسلامى كردن دانشگاهها مىباشد’ زيرا مىدانيم كه همه مسوولين نظام بدون استثناء درآينده همانند گذشته با تحصيل رسمى در دانشگاهها و يا در خارج از آن تحت تاثير وضعيت فكرى و اجتماعى آن مىباشند. آنچه در اين مورد ذكر آن بسيار سرنوشتساز مىباشد اين است كه از آنجا كه بزرگترين پيام فرهنگى حضرت امام خمينى (ره) در ارتباط با نحوه تدوين علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقايق و تعاليم معنوى اسلامى در اين فرموده موجز اما بسيار عميق ايشان خلاصه مىشود كه ‘تمام علوم چه علوم طبيعى باشد و چه علوم غيرطبيعى باشد، آنكه اسلام مىخواهد، آن مقصدى كه اسلام دارد اين است كه تمام اينها مهار بشود به علوم الهى و به توحيد بازگردد’ (1) .انديشمندان و اساتيد متفكر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مىبايستبا نوعى وحدت فكرى و با نوعى همفكرى علمى به تدوين علوم انسانى جديد با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جديد در غرب براساس مبانى فكرى و علمى علوم اسلامى و حقايق مكتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ايجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نياز كشورمان گردند تا به اين وسيله هم برخى معضلات عميق فرهنگى كشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عميق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.
در اينجا لازم استبراى فهم عميق جمله مذكور حضرت امام كه در دنياى علمى و فكرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترين متفكران معاصر قرن حاضر مىباشد اشاراتى كنيم (تا مشخص گردد كه امر تدوين علوم انسانى جديد بر اساس حقايق دين اسلام كه يكى از مهمترين اركان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراكز فكرى و آموزشى كشور استخود نياز به كارى فكرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همهانديشمندان اصيل اسلامى و عالم به معارف جديد بشرى دارد و به همين علت جز با تفكر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جديد ممكن نمىباشد به عبارت ديگر تحقق اين امر اساسى نيازمند يك جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مىباشد كه تنها با صدور چند بخشنامه عملى و يا نصيحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممكن نمىباشد.
در اينجا براى اينكه به ژرفاى سخن بزرگ معظمله وقوف كامل يابيم نظر يكى از بزرگترين فيزيكدانان و جهانشناسان تمام تاريخ علم مغرب زمين يعنى’ماكس پلانگ’ را در نيمه اول قرن حاضر متذكر مىگرديم ‘به اين ترتيب به جايى مىرسيم كه علم حدودى را كه از آنها نمىتواند تجاوز كند معين مىنمايد و در عين حال نواحى ديگرى را نشان مىدهد كه از حوزه فعاليت وى خارج است… نقطه عزيمت ما از سرزمين يك علم خصوصى بود و در ضمن به يك رشته مسائل رسيديم كه همه جنبه فيزيكى خالص داشتند ولى در پايان كار از جهانى كه فقط جنبه حسى داشتبه يك جهان واقعى متافيزيكى رسيديم. (2)
‘برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها’
البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شريف توحيد نيازمند تحقق ‘انقلاب فرهنگى’ بزرگى است كه متاسفانه تاكنون در عرصه دانشگاهها و مراكز پژوهشى تحقق نيافته است زيرا غالب اساتيد رشتههاى فلسفه و الهيات و عرفان كه مىبايست تاكنون به تدوين چارچوب و تعريف دقيقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بينى فلسفى متناسب با تفكر و تمدن معاصر جهان براى هدايت علوم انسانى پايه و فنى اهتمام مىورزيدند با بىتفاوتى و سكوت از اهتمام به چنين مساله سرنوشتسازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دينى و آشنايى با تفكر جهان غرب، حضور در چنين عرصه حياتى و ارتباط غير مستقيم و علمى با عرصه حكومت و سياست كشور اسلامى را نوعى كار ‘ايدئولوژيك’ و سياسى صرف تلقى كردند. از سوى ديگر با وجود چنين خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتيد علوم اجتماعى، اقتصادى و سياسى كه فاقد فهم عميق نسبتبه مبانى فلسفى براى ايجاد چارچوب مورد نياز انقلاب فرهنگى در اين سرزمين الهى مىباشند، تحت تاثير مكاتب اجتماعى و سياسى غرب با طرفدارى ازبينش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرايى در عرصه علوم انسانى و سياسى مىباشند و در اين ميان برخى از متخصصان علوم پايه و فنى كه مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دينى دارند با تلاش در ‘عصرى كردن معرفت دينى’ سعى در انطباق اسلام با مكتب ‘نئوپوزيتوسيم’ غرب كه در واقع مروج مكتب ‘ماترياليسم جديد و علمى’ مىباشد دارند و در اين جهت گروه كثيرى از عالمان علوم پايه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند كه علوم مذكور هيچ ارتباطى با رشتههايى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهيات و دين ندارند و بلكه در تباين و تخالف باعلوم مذكور هستند و خود داراى قلمروى كاملا مستقل مىباشند. چنين بينش مادى و حسى هم اكنون در ميان بسيارى از دانشجويان و برخى اساتيد علوم پايه و فنى و همچنين علوم اجتماعى و سياسى به علت فقدان و حضور يك جريان نيرومند و مترقى فرهنگ اسلامى كه درگذشته با متفكران و بزرگانى چون علامه طباطبايى، استاد شهيد مطهرى و… چنين بينش اصيل و بنيادين براى نسل گذشته را فراهم نمودند و اين تلاش عظيم فرهنگى در انطباق متعادل تعاليم عاليه اسلام با مقتضيات عصرجديد خود زمينه فرهنگى مورد نياز را براى تاسيس حكومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس كامل تفكر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سياسى و همچنين كسب علوم جديد و حتى بينش برخى مكاتب فلسفى و الحادى و اومانيستى مغرب زمين را در برخى مراكز دانشگاهى و پژوهشى سر دادهاند
تحقیق, اسلامى, شدن, دانشگاهها, در, نگاه, امام, خمينى
فایل تحقیق امام خمينى(ره) گفتمان تجدد اسلامى – به روز شده
امام خمينى(ره) گفتمان تجدد اسلامى
گسست از سنت اقتدار و طرحى براى تاسيس نظم جديد بر بنياد آموزههاى دين، ويژگى عمده تجدد اسلامى در حوزه فكر سياسى است، و هر پژوهنده تاريخ انديشه در تمدن اسلامى، چنين تجديد بنايى را در سيماى نظام «جمهورى اسلامى» چونان نتيجه پيكار الهى – سياسى امام خمينى (ره) ملاحظه مىكند.
روشن است كه سرچشمههاى سنتستيزى و نوگرايى اسلامى و مكنون در بنياد نظام جديد بگونهاى است كه هرگز نمىتوان بر پايه سنتهاى فلسفى بزرگى چون فارابى، ابن سينا و صدرالمتالهين از يك سوى، و بخش عظيمى از ميراث فقه شيعه از سوى ديگر، توجيهى نظرى بر وجوب و وجود آن در هفت اقليم تفكر اسلامى تدارك نمود. لاجرم بايد سراغ انديشهاى در آثار امام(ره) رفت كه با تهافت همان سنتبه طرحى از نظم و تمدن جديد توفيق يافته و طلوع گونهاى خاص از تجدد اسلامى – سياسى را نويد داده است.
اما، هرچند كه مشاهده يا لمس اين «تفاوت» ميان انديشه امام(ره) و سنتسياسى مسلمين كار چندان دشوارى نيست، ليكن توضيح علمى اين دگرديسى آغاز شده در «گفتمان سياسى شيعه» نيز آسان نمىنمايد. بنابراين، آن چه در اين مختصر مىآيد، نه توصيف همه وجوه اين تحول، بلكه صرفا بخشى از خصايص منطقى گفتمان جديد است.
به هر حال، اگر اين فرض درستباشد كه; انديشه امام(ره)، يا به طور كلى تجدد اسلامى، در واقع، به معناى آغاز نوعى تجديد – اگر نه خروج كامل – از سنتسياسى گذشته است، شايد بتوان با تكيه بر «تحليل گفتمانى»، تمايزات اساسى آن را با اركان تفكر قديم اسلامى برجسته نموده، و مقدمات نظرى براى تحليل فهم جديد امام (ره) از نصوص دينى فراهم نمود.
مختصات تجدد اسلامى
وقتى سخن از نوگرايى و تجدد در جامعه اسلامى است، در واقع، دو مفروض اساسى را به همراه دارد; نخست آنكه روند يا پروژه تجدد الزاما يك خطى و منحصر به الگوى تجدد سكولار و غربى نيست. و با توجه به خصائص قياس ناپذيرى و تكثر و ترجمه ناپذيرى (untranslatability) قهرى فرهنگها و تمدنها، تعميم خصايص پديدههاى نوگرايانه در فرهنگى چون فرهنگ غرب بر ديگر تمدنها، موانع نظرى و عملى فراوانى دارد; ثانيا فرهنگ اسلامى نشان داده است كه ضمن حفظ ارزشهاى اساسى دين، توان نظرى گستردهاى براى توليد يا حداقل انطباق با بسيارى از عناصر و الزامات زندگى و سياست مدرن را دارد. تحولات سده اخير در فرهنگ سياسى اسلامى از يك سو، و بخصوص تلاشهاى نوگرايانه حضرت امام به عنوان يكى از مهمترين نمايندگان اجتهاد اسلامى از سوى ديگر، عدم تعارض دين و تجدد، و فراتر از آن مختصات منحصر به فرد تجدد در جامعه اسلامى را نشان مىدهد. درستبه همين دليل است كه به نظر مىرسد كه سخن از «تجدد اسلامى» خالى از مبانى و خاستگاههاى نظرى نمىباشد. در سطور ذيل، برخى مختصات تجدد اسلامى را با تكيه بر آثار حضرت امام(ره) و به اجمال مورد اشاره قرار مىدهيم.
1- آزادى اسلامى
نخستين ويژگى تجربه تجدد، طرح «آزادى» و مشخصه اقتدار گريز آن است. آزادى چيزى است كه در ذات خود، بعضا ملازم با نقد گذشته است. مىتوان گفت كه وجه غالب مفهوم آزادى، جهتگيرى آن به سمت آينده است و چنان ساخته شده است كه نفوذ عظيمى در دگرگونى سنتها و سازماندهى مجدد آنها بر اساس الزامات حال و آينده دارد. بدين ترتيب، هرچند آزادى مغاير با مطلق سنت
تحقیق, امام, خمينى(ره), گفتمان, تجدد, اسلامى
فایل تحقیق اهداف حكومت اسلامى – به روز شده
________________________________________
اهداف حكومت اسلامى
حكومتها بر حسب ماهيت و مصدر مشروعيت مى خويش اهداف و مقاصدى دارند كه در جهت نيل به آن تلاش مىكنند.هدف مهم حكومتهاى غير دينى، تأمين نيازهاى مادى و معيشتى مردم خود است .اما حكومتهاى دينى علاوه بر غايت فوق دغدغهى دين و ارزشهاى آن را نيز دارند.
حكومت اسلامى هم به نوبه خود، دغدغهى تأمين سعادت دنيوى و اخروى جامعهى خود را دارد .كه تبيين آن مجال ديگرى مىطلبد.استاد شهيد با استناد به روايت ذيل امام على (ع) اهداف كلى حكومت اسلامى را تشريح مىكند.كه به اختصار ذكر مىشود.
امام على (ع) ضمن رد هدف جاه طلبگى و تحصيل مال و منال دنيا در حكومت خويش، مىفرمايد .
و لكن لنرد المعالم من دينك و نظهر الأصلاح فى بلادك فيأمن المظلومون من عبادك و تقام المعطلة من حدودك. (62) .بازگشت به اسلام راستين: هر دينى به مرور زمان، اصول و ارزشهاى آن كه راه سعادت و تكامل انساناند، مورد بىمهرى و كم توجهى مردم يا گروه خاصى قرار مىگيرد.چه بسا، اصول آن «فروع» و فروع آن «اصول» انگاشته شود.كما اين كه امر فوق دربارهى احكام و آموزههاى اجتماعى اسلام اتفاق افتاده است.مثلا ارج و تكريم دين از آزادى، عدالت و مخالفت با تبعيض طبقاتى از آموزههايى است كه گوهر آنها طى قرون متمادى بر مسلمانان ناشناخته مانده بود .و كشف و عرصهى آن يك هدف مقدس براى حاكم اسلامى است كه دغدغهى دين دارد.
به ديگر سخن حاكم اسلامى در اولين گام بايد دين را از غير دين تفكيك كرده و آموزههاى ناب و سره آن را ـ كه مطابق فطرت و سازگار با هر عصرى است ـ به تشنگان معرفت و جهانيان عرضه نمايد.
تعليمات ليبراليستى در متن تعاليم اسلامى وجود دارد.اين گنجينهى عظيم از ارزشهاى انسانى كه در معارف اسلامى نهفته بود، تقريبا از سنهى (1320) به بعد در ايران به وسيلهى يك عده از اسلام شناسهاى خوب و واقعى وارد خود آگاهى مردم شد.يعنى به مردم گفته شد، اسلام دين عدالت است.اسلام با تبعيضهاى طبقاتى مخالف است.اسلام دين حريت و آزادى است. (63)
استاد در تبيين فراز اول روايت فوق (لنرد المعالم من دينك) مىگويد.
يعنى بازگشت به اسلام نخستين و اسلام راستين، بدعت را از ميان بردن و سنتهاى اصيل را جايگزين كردن، يعنى اصلاحى در فكرها و انديشهها و تحولى در روحها و ضميرها و قضاوتها در زمينه خود اسلام. (64)
2.توسعهى اقتصادى: برخى بر اين گمانند كه دين و حكومت دينى همه هم و غم خود را معطوف نيازهاى معنوى و اخروى مردم نموده و بدينسان از عمران و آبادى و توسعه كشور باز مىماند .در حالى كه خود دين عكس آن را بيان مىكند.به اين معنا كه توسعهى اقتصادى كشور آن هم به نحو شاخص و چشمگير جزء اهداف حكومت دينى و اسلامى است.امام على (ع) به عنوان جانشين مقام نبوت و حاكم اسلامى در خطبهى فوق به وضوح به اين هدف تاكيد مىكند.
استاد در توضيح «نظهر الأصلاح فى بلادك» مىگويد.
«نظهر الأصلاح فى بلادك» خيلى عجيب است! «نظهر» يعنى آشكار كنيم، اصلاح نمايان و چشمگير، اصلاحى كه روشن باشد.در شهرهايت به عمل آوريم.آن قدر اين اصلاح اساسى باشد كه احتياج به فكر و مطالعه نداشته باشد.علايمش از در و ديوار پيداست.به عبارت ديگر، سامان به زندگى مخلوقات تو دادن، شكمها را سيراب كردن، تنها را پوشاندن، بيماريها را معالجه كردن، جهلها را از ميان بردن، اقدام براى بهبود زندگى مادى مردم، زندگى مادى مردم را سامان دادن. (65)
باز حضرت على (ع) در فرمان معروف خود به مالك اشتر، يكى از وظايف حاكم را عمران شهرها «عمارة بلادها» ياد مىكند. (66)
3.اصلاح روابط اجتماعى: يكى ديگر از اهداف حكومت دينى اصلاح روابط طبقات مختلف جامعه است مثلا حكومت با طرفدارى از مظلوم به احقاق حق وى از ظالم در هر مقام و منصبى كه باشد، بپردازد و امنيت جامعه را به نحوى تنظيم نمايد كه طبقات مختلف جامعه به يكديگر تعدى نكنند.و اين امنيت دو طرفه است يعنى در جامعهى اسلامى بايد سرمايههاى مردم از امنيت كامل برخوردار باشند و كسى به آن تعدى نكند و در سوى ديگر، در صورت تعدى شخص متمول به حقوق ضعيف بايد حكومت از آن دفاع كند.
شهيد مطهرى درباره حفظ امنيت سرمايه و اجتماع مىگويد.
[حضرت على (ع) در آن فرمانى كه به مالك اشتر نوشته است ـ جملهاى دارد كه عين آن در اصول كافى هم هست ـ به او مىفرمايد.مالك! تو بايد به گونهاى حكومت بكنى كه مردم تو را به معناى واقعى تأمين كنندهى امنيتشان و نگهدار هستى و مالشان و دوست عزيز خودشان بدانند. (67)
و دربارهى تأمين امنيت قضايى براى تمامى طبقات خصوصا قشر آسيب پذير و ضعيف مىگويد .
امير المؤمنين مىفرمايد كه من اين جمله را غير مرة يعنى نه خيال كنى كه يك بار بلكه مكرر از پيغمبر شنيدم كه: «لن تقدس امة حتى يؤخذ للضعيف حقه من القوى غير متتعتع» ، «پيغمبر
تحقیق, اهداف, حكومت, اسلامى,
فایل تحقیق ماهيت و عوامل انقلاب اسلامى ايران – به روز شده
ماهيت و عوامل انقلاب اسلامى ايران
سخنرانى در مسجد الجواد
تذكر: اين مقاله مجموعه چند سخنرانى استاد شهيد در مسجدالجواد است كه در فروردين ماه پنجاه و هشت ايراد گرديد و ازجمله آخرين كنفرانسهاى عمومى آن مرحوم به حساب مىآيد. از آنجا كه پارهاى از نكات طرح شده در اين مجموعه گفتار،باآنچه كه ايشان در مسجد فرشته بيان كردهاند،مشترك بوده است،لذا مواردى را كه در سخنرانيهاى مسجد فرشته ذكر گرديدهبصورت پاورقى به اين مقاله اضافه كردهايم.
بسم الله الرحمن الرحيم
در آغاز سخن به مضمون يك آيه از آيات كريمه قرآن اشارهميكنم كه در حكم ديباچه اين بحثخواهد بود.خداوند رحماندر سوره مباركه مائده ميفرمايد:
اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون… (1)
آيه خطاب به مسلمانان ميفرمايد:اكنون ديگر كافران ازدين شما نا اميد شدهاند.آنها نااميدند از اينكه بتوانند با دين شمامبارزه كنند.دشمنان شما شكست قطعى خوردهاند و ديگر از ناحيه آنها خطرى شما را تهديد نميكند.اما امروز كه روز پيروزى استبايد از چيز ديگرى ترس داشته باشيد و آن ترس از منست.
مفسرين در تفسير اين آيه گفتهاند منظور اين است كه ازاين پس خطر از درون شما را تهديد ميكند نه از بيرون.يعنى كهخطر بكلى رفع نشده بلكه تنها خطر دشمن خارجى از ميان رفتهاست.
«از خدا ترسيدن»كه در آيه آمده استبمعناى ترس ازقانون خداست،ترس از آنكه خداوند،نه با فضلش،بلكه با عدلشبا ما رفتار كند.در دعاى ماثور از امام على(ع)ميخوانيم:يا منلا يخاف الا عدله…اى كسيكه ترس از او ترس از عدالت اوست. در يك نظام عادلانه كه در آن حقيقتا هيچ ظلم و اجحافى نسبتبههيچكس صورت نميگيرد،انسان تنها از اجراى عدالت است كهميترسد.ترس او از اين خواهد بود كه مبادا خطائى مرتكب شودكه مستحق مجازات گردد. اينست كه ميگويند ترس از خدا درنهايت امر بر ميگردد به ترس از خود،يعنى به ترس از تخلفات وجرائم خود.
آنجا كه ميفرمايد اى مسلمانان،در آستانه پيروزى و شكستخصم،ديگر از دشمن بيرونى نترسيد،بلكه از دشمن درون ترسداشته باشيد،به يك معنا با آن حديث معروف كه پيغمبر اكرمخطاب به جنگاورانى كه از غزوهاى برميگشتند بيان فرمود،ارتباطپيدا ميكند.پيغمبر در آنجا فرموده بود:شما از جهاد كوچكترباز گشتيد اما جهاد بزرگتر هنوز باقى است (2) .
مولوى ميگويد:
اى شهان كشتيم ما خصم برون مانده خصمى زان بتر در اندرون
آيهاى كه برايتان تلاوت كردم همراه آيه يازده از سوره رعد ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم… (3) اساس و بنيانمناسبى را تشكيل ميدهند براى تحليل تاريخ اسلام.
بررسى تاريخ اسلام نشان ميدهد كه بعد از وفات پيغمبرمسير انقلاب اسلامى كه آن حضرت ايجاد كرده بود عوض شد.دراثر رخنه افراد فرصت طلب و رخنه دشمنانى كه تا ديروز با اسلامميجنگيدند،اما بعدها با تغيير شكل و قيافه خود را در صفوفمسلمانان داخل كرده بودند،مسير اين انقلاب و شكل و محتواىآن تا حدود زيادى عوض گرديد،بدين ترتيب كه از اواخر قرن اولهجرى،تلاشهائى آغاز شد تا از اين انقلاب ماهيت اسلامى يكانقلاب ماهيتا قومى و عربى تعبير بشود.وارثان ميراث پيامبر بهعوض اين كه اعتقاد داشته باشند كه اين اسلام و ارزشهاى اسلامىبود كه پيروز گرديد و بعوض آنكه به حفظ و تداوم دستاوردهاىانقلاب اسلامى با همان معيارها و با همان اصول اعتقاد داشتهباشند،اعتقاد پيدا كردند به اينكه انقلاب ماهيتى قومى و عربىداشته و اين ملت عرب بوده است كه با ملل غير عرب جنگيده وآنها را شكست داده است.بديهى است كه همين امر براى ايجادشكاف در درون جامعه اسلامى كافى بود.
در برابر اين جريان گروهى به حق ادعا كردند كه آنچه شمابعنوان اسلام مطرح ميكنيد اسلام واقعى نيست،زيرا در اسلامحقيقى،مسائل قومى و نژادى محلى از اعراب ندارد.از سوى ديگرگروهى نيز اين مسئله را مطرح كردند كه حالا كه پاى قوميت در ميان است چرا قوم عرب؟چرا ما نبايد سرورى و آقائى داشته باشيم؟ به اين ترتيب نطفه جنگهاى قومى و نژادى و يا به اصطلاح امروزناسيوناليستى و راسيستى در ميان امت مسلمان بسته شد.
تاريخ دو سه قرن اوليه اسلام،مالامال از جدالها و نزاعهابين نژادهاى عرب،ايرانى،ترك،اقوام ما وراء النهر و…است. در ابتدا،در دوره بنى اميه،نژاد عرب روى كار آمد.بنى عباس كهبه خلافت رسيدند،با آنكه عرب بودند اما چون با بنى اميه ضديتداشتند،ايرانيها را تقويت كردند و زبان و خط فارسى را رواجدادند.بعدها متوكل عباسى،هم بدليل آنكه پيوندى با نژادترك پيدا كرده بودند (4) و هم از آن جهت كه ميخواستخودشرا از شر ايرانيها خلاص كند تركها را بر امور مسلط كرد،و اعرابو ايرانيها را زير دست قوم ترك قرار داد.
امروز نيز ما درست در وضعى قرار داريم نظير اوضاع ايام آخرعمر پيامبر،يعنى وقتى كه آيه اليوم يئس الذين…نازل شد.پيامقرآن به ما نيز اين است كه حالا كه بر دشمن بيرونى پيروز شدهايدو نيروهاى او را متلاشى كردهايد،ديگر از او ترسى نداشته باشيد،بلكه اكنون بايد از خود ترس داشته باشيد،از منحرف شدن نهضتو انقلاب است كه بايد ترس داشته باشيد.اگر ما با واقع بينى و دقتكامل با مسائل فعلى انقلاب مواجه نشويم و در آن تعصبات وخودخواهىها را دخالت دهيم،شكست انقلابمان بر اساس قاعده«و اخشون»و براساس قاعده«ان الله لا يغير…»حتمى الوقوع خواهد بود،درستبه همانگونه كه نهضت صدر اسلام نيز بر همين اساسبا شكست روبرو شد.
اصلى كه در بسيارى از موارد صدق ميكند اين است كه نگهداشتن يك موهبت از بدست آوردنش اگر نگوئيم مشكلتر،مطمئناآسانتر نيست.قدما ميگفتند جهان گيرى از جهاندارى سادهتر است. و ما بايد بگوئيم انقلاب ايجاد كردن از انقلاب نگاهداشتن سهلتراست.در همين انقلاب خودمان بوضوح ميبينيم كه از وقتى كه بهاصطلاح شرايط سازندگى پيش آمده،آن نشاط و قوت و قدرتى را كهانقلاب در حال كوبيدن دشمن بيرونى داشت،تا حدود زيادى ازدست داده و يك نوع تشتت و تفرقه در آن پيدا شده است.البتهاين تفرقه يك امر غير مترقبه و غير قابل پيش بينى نبود،از قبلحدس زده ميشد كه با رفتن شاه آن وحدت و يك پارچگى كه درميان مردم بود تضعيف شود.
از اينجا معلوم ميشود كه بررسى ماهيت اين انقلاب بعنوانيك پديده اجتماعى ضرورت اساسى دارد.ما ميبايد انقلاب خودمانرا بشناسيم و همه جنبههايش را به بهترين نحو
تحقیق, ماهيت, و, عوامل, انقلاب, اسلامى, ايران,
فایل مقاله پيوستن علم قاضى به بيّنه يا اقرار بر اساس ماده 105 قانون مجازات اسلامى – به روز شده
پيوستن علم قاضى به بيّنه يا اقرار
بر اساس ماده 105 قانون مجازات اسلامى:
(حاكم شرع مى تواند در حق الله و حق الناس به علم خود عمل كند و حد الهى را جارى نمايد و لازم است مستند علم را ذكر كند…)
در بابهاى ديگرى از قانون ياد شده در فصلها و بخشهاى مربوط به راههاى ثابت كردن بَزَه لواط (ماده120) مساحقه (ماده128) دزدى (ماده199) و قتل (ماده231) نيز قانونگذار, علم را يكى از راههاى ثابت كردن دعوى دانسته و به تكرار مضمون ماده 105 پرداخته است.
ماده هاى ياد شده, از فتاواى حضرت امام خمينى, قدّس سرّه, در تحرير الوسيلة گرفته شده و برابرند با ديدگاه مشهور فقهاى اماميه.1
در فقه اماميه نيز, اقرار, شهادت و قسامه در كنار علم قاضى از ديگر راههاى ثابت كردن دعوى شناخته شده و آثار ويژه اى بر هر يك از آنان و بيش تر بر اقرار و بيّنه مترتب گرديده است كه عبارتند از:
1. اگر قتل خطأى محض, با بيّنه ثابت شده باشد, ديه بر عهده عاقله و در صورت ثابت شدن با اقرار بر عهده خود قاتل است.
2. هرگاه بَزَه زنا يا لواط با بيّنه ثابت شده باشد, شروع رجم بر عهده شاهدان و در صورت ثابت شدن آن با اقرار, بر عهده قاضى است.
3. در اجراى كيفر رجم, هرگاه مجرم از حفره رجم فرار كند, در صورت ثابت شدن بَزَه وى با بيّنه, به محل خود برگردانده و كيفر اجرا خواهد شد و در صورت ثابت شدن با اقرار, وى را رها خواهند كرد.
4. هرگاه در بابهاى حدود, بَزَه از راه اقرار ثابت شده باشد, قاضى حق بخشش بَزَه كار را دارد و در صورت ثابت شدن با بيّنه, چنين حقى وجود ندارد.
5.پذيرش توبه بَزَه كار در بابهاى حدود, بستگى بدان دارد كه توبه پيش از اقامه بيّنه صورت گرفته باشد.
مسأله مورد بحث در اين نوشتار آن است كه علم قاضى به عنوان يكى از دليلهاى ثابت كننده دعوى, به كدام يك از راههاى ديگر (بيّنه و اقرار) پيوسته است و يا در اصل علم قاضى فرق دارد و دسته سوم به شمار مى آيد, يا خير؟
در پايان يادآورى اين نكته ضرورى است كه در پذيرفتن و نپذيرفتن علم قاضى به عنوان يكى از راههاى ثابت كردن دعوى, مبانى مختلفى وجود دارد كه نوشته حاضر در مقام بررسى آن نبوده و با فرض پذيرش حجت بودن علم قاضى به شكل مطلق (در حدود و قصاص و ديات و تعزيرات) مسأله را بررسى مى كند.
بررسى مسأله ياد شده در دو مقام صورت مى گيرد:
او
مقاله, پيوستن, علم, قاضى, به, بيّنه, يا, اقرار, بر, اساس, ماده, 105, قانون, مجازات, اسلامى