بیت

فایل تحقیق اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان – به روز شده

فایل تحقیق اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان – به روز شده

اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

۱. رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت. آن حضرت از یک‌سو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها می‌پرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم می‌کرد، در میانشان به داوری می‌نشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط می‌شد انجام می‌داد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست می‌زد از جمله اینکه:
۱. احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین می‌کرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ می‌داد.
۲. با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات می‌پرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف می‌کرد.
۳. به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح می‌کردند پاسخ می‌داد.
۴. به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزه‌های مقدس آن می‌پرداخت.
بدون تردید کسی که چنین مسئولیت‌های خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود می‌آورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب می‌شود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگی‌های فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد.
اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است.
این موضوع ما را وا می‌دارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد.
با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در می‌یابیم که رسول خدا این خلأها و کاستی‌ها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست.
در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره می‌کنیم:
۱. ابن اثیر جزری در جامع‌الاصول از جابربن عبدالله نقل می‌کند که گفت:
رسول خدا در حجه‌الوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی می‌کرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشته‌آم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است».
۲. مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت:
روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید. رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید. [۱]
۳. ترمذی در صحیح خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت:
رسول خدا را در مراسم حج در روز عرفه بر روی شتری دیدم که می‌فرمود: «ای مردم من در میان شما چیزی به یادگار گذاشته‌ام که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید: و آن کتاب خدا و عترتم است.[۲]
۴. امام احمد بن حنبل از ابوسعید خدری نقل می‌کند که گفت: رسول خدا فرمود: من دو امانت سنگین در میان شما می‌گذاریم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است. آن دو: کتاب خدا، آن ریسمان کشیده شده میان آسمان و زمین و دیگری عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار حوض، بر من وارد شوند.[۳]
این حدیث معروف به حدیث ثقلین را بیش از ۳۰ صحابی از پیامبر نقل کرده و بیش از ۳۰۰ دانشمند آن را در کتابهای خود در علوم و متون مختلف و در تمام دوره‌ها و قرنها نگاشته‌اند.
این حدیث، حدیثی صحیح و در میان مسلمانان متواتر است و پیامبر «ص» به برکت این حدیث، کسانی را تعیین کرده که ضمن پر کردن خلأها، مرجع علمی مسلمانان پس از ایشان به شمار می‌روند و آنها جز اهل بیت آن حضرت نیستند.
۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟
سؤال این است که اهل بیتی را که پیامبر در حدیث ثقلین مورد اشاره قرار داده و خداوند متعال در قرآن آیه: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[۴] را در حقشان نازل کرده، چه کسانی هستند؟
در پاسخ این سؤال باید گفت: پیامبر اکرم «ص» در مواضع متعدد، آنان را معرفی کرده و حتی عنایت و توجه فراوان و کم‌نظیری نسبت به معرفی آنان مبذول داشته است.
اولا: اسامی کسانی را که آیه فوق در شأن آنان نازل شده بیان فرموده است.
دوم: آن حضرت آنهایی را که آیه درباره‌شان نازل شده بود، در زیر عبای خود قرار داد و دیگران را از ورود به آن منع کرد.
سوم: هنگام عزیمت به نماز چندین ماه به خانه فاطمه گذر می‌کرد و می‌فرمود: وقت نماز است ای اهل البیت و

تحقیق, اهل, بیت, (ع), و, مرجعیت, فکری, و, علمی, مسلمانان

 

دانلود مستقیم فایل

فایل پاورپوینت قالب هاي شعر فارسي – به روز شده

فایل پاورپوینت قالب هاي شعر فارسي – به روز شده

این محصول در قالب پاورپوینت (power point) و قابل ویرایش در 49 اسلاید تهیه شده است. در بخش زیر برای اطلاع بیشتر از محتویات این فایل و اطمینان از خرید، مطالب چند صفحه آورده شده است. با مطالعه این بخش با اطمینان بیشتر خرید نمایید.

بيت ، مصراع و قافيه
•بيت : به هر سطر از يك شعر بيت مي گويند . ( نكته : كوچكترين واحد شعر يك بيت است . )
•مصراع ( مصرَع ) : هر بيت از دو قسمت تشكيل شده است كه هر قسمت يك مصراع نام دارد . ( نكته : كمترين مقدار سخن آهنگين را مصراع مي نامند . )
•مثال : بشنو اين ني چون شكايت مي كند از جــدايي ها حــكايـت مـي كند
•قافيه : به كلمات غير تكراري گفته مي شود كه در پايان بيت ها و مصراع ها مي آيند ، بطوري كه يك يا چند حرف آخر آنها با هم مشترك است .
•نكته (1) : حرف يا حروفي كه در كلمات قافيه مشترك مي آيند « حروف قافيه » نام دارند .
•مثال (1) : آتـش عشـق است كانـدر ني فتــاد جـوشش عشـق است كانـدر مـي فتـاد
•مثال (2) : سرآن ندارد امـشب كه برآيد آفتابي چه خيالها گـذر كـرد و گذر نكرد خوابي
• به چه ديرماندي اي صبح كه جان مابرآمد بـزه كــردي و نكـردند مـوذنـان صـوابـي
•نكته (2) : اگر دو كلمه قافيه در تلفظ يكسان ، ولي در معني متفاوت باشند قافيه درست است .
•مثال : آتش است اين بانگ ناي ونيست باد هـر كـه اين آتـش نـدارد نيـست بـاد
•توضيح : اين بيت داراي دو قافيه است كه هر دو كلمه قافيه، از نظر شكل ظاهري با هم يكسان هستند امّا از جهت معني با هم فرق دارند . بطوري كه نيست در مصراع اول فعل و در مصراع دوم اسم مي باشد
•و كلمه باد در مصراع اوّل اسم ، امّا در مصراع دوم فعل دعا است .

قافيه مياني ، بيت مقفّي و بيت مُصرّع
•قافيه مياني : گاهي براي غني تر كردن موسيقي شعر علاوه بر قافيه پاياني ، قافيه اي در ميان مصراع مي آيد كه به آن قافيه مياني گويند .
•مثال : ملكا ذكر تو گويم كه تـو پـاكي و خـدايي نروم جز به همـان ره كه تـوام راه نمـايي
• همه در گاه تو جويم همه از فضل تو پويم همه توحيد تو گويم كه به توحيد سزايي
•بيت مُقفّي : ابياتي كه مصراع هاي دوم آنها هم قافيه باشند .
•مثال: نه چـنان گناهـكارم كه به دشمـــنم سپاري تو به دست خويش فرماي اگرم كني عذابي
• دل همچوسنگت اي دوست به آب چشم سعدي عجب است اگر نگـردد كه بگـردد آسيـابي
•بيت مُصرّع : به بيتي گفته مي شود كه در هر دو مصراع آن قافيه رعايت شده باشد .
•مثال : زميـن گشـت روشـن تـر از آسمـان جهـانـي خـروشـان و آتــش دمــان

رديف ،تخلّص، توضيح و نكات مورد توّجه

•رديف : كلمات يا كلماتي است كه بعد از قافيه در پايان مصراع ها و ابيات مي آيند و عيناً از نظر لفظ و معني يكسان مي باشند .
•مثال : برق با شوقم شـراري بيش نيـست شعله ، طفل ني سـواري بيش نيست
• آرزوهــاي دو عــالــم دستــگـاه از كــف خـاكـم غبـاري بيش نيست
•تذكّر : بيت اوّل اين شعر مصرّع و دو بيت با هم مقفّي هستند .
•ياد آوري : اگر دو كلمه پايان مصراع ها يا ابيات در تلفظ يكسان امّا در معني متفاوت باشند ، رديف به حساب نمي آيند بلكه قافيه هستند .
• مثال : خــرامـان بشـــد ســـوي آب روان چنـان چـون شـده ، بـاز جـويد روان
•توضيح : دو كلمه « روان» بيت بالا قافيه اند زيرا كلمه « روان » در مصراع اول به معني روح و جان آمده است .
•نكته (1) : بيت يا شعري كه داراي رديف باشد ، مردّف ناميده مي شود .
•نكته (2) : آوردن رديف در شعر اجباري نيست امّا اگر شاعر بخواهد از رديف استفاده كند بلافاصله آن را بعد از قافيه مي آورد .
•نكته (3) : آوردن قافيه در شعر سنتي اجباري است ولي در شعر نو (نيمايي) جايگاه خاصي ندارد .
•وزن شعر فارسي : آهنگي كه ازشنيدن مصراع هاي يك شعر در گوش ، احساس مي شود وزن نام دارد .
•تخلّص : نام شعري شاعر است كه در ابيات پاياني شعر خود مي آورد .
•نكته : تخلّص بيشتر در قالب شعري غزل و قصيده كاربرد دارد .
•مثال (1) : درشمار ار چه نياورد كـسي حافظ را شكر كان محنت بي حد وشمار آخرشد
•مثال (2) : امـروز رو نكـرد به در گاه حق سنـا فـردا به سـوي در گـه او با چه رو رود ؟

پاورپوینت,قالب های شعر فارسی,مصراع,بیت,قافیه

 

دانلود مستقیم فایل

تحقیق اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان – فایل جدید

تحقیق, اهل, بیت, (ع), و, مرجعیت, فکری, و, علمی, مسلمانان

اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

۱. رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت. آن حضرت از یک‌سو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها می‌پرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم می‌کرد، در میانشان به داوری می‌نشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط می‌شد انجام می‌داد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست می‌زد از جمله اینکه:
۱. احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین می‌کرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ می‌داد.
۲. با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات می‌پرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف می‌کرد.
۳. به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح می‌کردند پاسخ می‌داد.
۴. به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزه‌های مقدس آن می‌پرداخت.
بدون تردید کسی که چنین مسئولیت‌های خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود می‌آورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب می‌شود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگی‌های فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد.
اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است.
این موضوع ما را وا می‌دارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد.
با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در می‌یابیم که رسول خدا این خلأها و کاستی‌ها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست.
در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره می‌کنیم:
۱. ابن اثیر جزری در جامع‌الاصول از جابربن عبدالله نقل می‌کند که گفت:
رسول خدا در حجه‌الوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی می‌کرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشته‌آم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است».
۲. مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت:
روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید. رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید. [۱]
۳. ترمذی در صحیح خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت:
رسول خدا را در مراسم حج در روز عرفه بر روی شتری دیدم که می‌فرمود: «ای مردم من در میان شما چیزی به یادگار گذاشته‌ام که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید: و آن کتاب خدا و عترتم است.[۲]
۴. امام احمد بن حنبل از ابوسعید خدری نقل می‌کند که گفت: رسول خدا فرمود: من دو امانت سنگین در میان شما می‌گذاریم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است. آن دو: کتاب خدا، آن ریسمان کشیده شده میان آسمان و زمین و دیگری عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار حوض، بر من وارد شوند.[۳]
این حدیث معروف به حدیث ثقلین را بیش از ۳۰ صحابی از پیامبر نقل کرده و بیش از ۳۰۰ دانشمند آن را در کتابهای خود در علوم و متون مختلف و در تمام دوره‌ها و قرنها نگاشته‌اند.
این حدیث، حدیثی صحیح و در میان مسلمانان متواتر است و پیامبر «ص» به برکت این حدیث، کسانی را تعیین کرده که ضمن پر کردن خلأها، مرجع علمی مسلمانان پس از ایشان به شمار می‌روند و آنها جز اهل بیت آن حضرت نیستند.
۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟
سؤال این است که اهل بیتی را که پیامبر در حدیث ثقلین مورد اشاره قرار داده و خداوند متعال در قرآن آیه: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[۴] را در حقشان نازل کرده، چه کسانی هستند؟
در پاسخ این سؤال باید گفت: پیامبر اکرم «ص» در مواضع متعدد، آنان را معرفی کرده و حتی عنایت و توجه فراوان و کم‌نظیری نسبت به معرفی آنان مبذول داشته است.
اولا: اسامی کسانی را که آیه فوق در شأن آنان نازل شده بیان فرموده است.
دوم: آن حضرت آنهایی را که آیه درباره‌شان نازل شده بود، در زیر عبای خود قرار داد و دیگران را از ورود به آن منع کرد.
سوم: هنگام عزیمت به نماز چندین ماه به خانه فاطمه گذر می‌کرد و می‌فرمود: وقت نماز است ای اهل البیت و

 

دانلود مستقیم فایل

پاورپوینت قالب هاي شعر فارسي – فایل جدید

پاورپوینت,قالب های شعر فارسی,مصراع,بیت,قافیه

این محصول در قالب پاورپوینت (power point) و قابل ویرایش در 49 اسلاید تهیه شده است. در بخش زیر برای اطلاع بیشتر از محتویات این فایل و اطمینان از خرید، مطالب چند صفحه آورده شده است. با مطالعه این بخش با اطمینان بیشتر خرید نمایید.

بيت ، مصراع و قافيه
•بيت : به هر سطر از يك شعر بيت مي گويند . ( نكته : كوچكترين واحد شعر يك بيت است . )
•مصراع ( مصرَع ) : هر بيت از دو قسمت تشكيل شده است كه هر قسمت يك مصراع نام دارد . ( نكته : كمترين مقدار سخن آهنگين را مصراع مي نامند . )
•مثال : بشنو اين ني چون شكايت مي كند از جــدايي ها حــكايـت مـي كند
•قافيه : به كلمات غير تكراري گفته مي شود كه در پايان بيت ها و مصراع ها مي آيند ، بطوري كه يك يا چند حرف آخر آنها با هم مشترك است .
•نكته (1) : حرف يا حروفي كه در كلمات قافيه مشترك مي آيند « حروف قافيه » نام دارند .
•مثال (1) : آتـش عشـق است كانـدر ني فتــاد جـوشش عشـق است كانـدر مـي فتـاد
•مثال (2) : سرآن ندارد امـشب كه برآيد آفتابي چه خيالها گـذر كـرد و گذر نكرد خوابي
• به چه ديرماندي اي صبح كه جان مابرآمد بـزه كــردي و نكـردند مـوذنـان صـوابـي
•نكته (2) : اگر دو كلمه قافيه در تلفظ يكسان ، ولي در معني متفاوت باشند قافيه درست است .
•مثال : آتش است اين بانگ ناي ونيست باد هـر كـه اين آتـش نـدارد نيـست بـاد
•توضيح : اين بيت داراي دو قافيه است كه هر دو كلمه قافيه، از نظر شكل ظاهري با هم يكسان هستند امّا از جهت معني با هم فرق دارند . بطوري كه نيست در مصراع اول فعل و در مصراع دوم اسم مي باشد
•و كلمه باد در مصراع اوّل اسم ، امّا در مصراع دوم فعل دعا است .

قافيه مياني ، بيت مقفّي و بيت مُصرّع
•قافيه مياني : گاهي براي غني تر كردن موسيقي شعر علاوه بر قافيه پاياني ، قافيه اي در ميان مصراع مي آيد كه به آن قافيه مياني گويند .
•مثال : ملكا ذكر تو گويم كه تـو پـاكي و خـدايي نروم جز به همـان ره كه تـوام راه نمـايي
• همه در گاه تو جويم همه از فضل تو پويم همه توحيد تو گويم كه به توحيد سزايي
•بيت مُقفّي : ابياتي كه مصراع هاي دوم آنها هم قافيه باشند .
•مثال: نه چـنان گناهـكارم كه به دشمـــنم سپاري تو به دست خويش فرماي اگرم كني عذابي
• دل همچوسنگت اي دوست به آب چشم سعدي عجب است اگر نگـردد كه بگـردد آسيـابي
•بيت مُصرّع : به بيتي گفته مي شود كه در هر دو مصراع آن قافيه رعايت شده باشد .
•مثال : زميـن گشـت روشـن تـر از آسمـان جهـانـي خـروشـان و آتــش دمــان

رديف ،تخلّص، توضيح و نكات مورد توّجه

•رديف : كلمات يا كلماتي است كه بعد از قافيه در پايان مصراع ها و ابيات مي آيند و عيناً از نظر لفظ و معني يكسان مي باشند .
•مثال : برق با شوقم شـراري بيش نيـست شعله ، طفل ني سـواري بيش نيست
• آرزوهــاي دو عــالــم دستــگـاه از كــف خـاكـم غبـاري بيش نيست
•تذكّر : بيت اوّل اين شعر مصرّع و دو بيت با هم مقفّي هستند .
•ياد آوري : اگر دو كلمه پايان مصراع ها يا ابيات در تلفظ يكسان امّا در معني متفاوت باشند ، رديف به حساب نمي آيند بلكه قافيه هستند .
• مثال : خــرامـان بشـــد ســـوي آب روان چنـان چـون شـده ، بـاز جـويد روان
•توضيح : دو كلمه « روان» بيت بالا قافيه اند زيرا كلمه « روان » در مصراع اول به معني روح و جان آمده است .
•نكته (1) : بيت يا شعري كه داراي رديف باشد ، مردّف ناميده مي شود .
•نكته (2) : آوردن رديف در شعر اجباري نيست امّا اگر شاعر بخواهد از رديف استفاده كند بلافاصله آن را بعد از قافيه مي آورد .
•نكته (3) : آوردن قافيه در شعر سنتي اجباري است ولي در شعر نو (نيمايي) جايگاه خاصي ندارد .
•وزن شعر فارسي : آهنگي كه ازشنيدن مصراع هاي يك شعر در گوش ، احساس مي شود وزن نام دارد .
•تخلّص : نام شعري شاعر است كه در ابيات پاياني شعر خود مي آورد .
•نكته : تخلّص بيشتر در قالب شعري غزل و قصيده كاربرد دارد .
•مثال (1) : درشمار ار چه نياورد كـسي حافظ را شكر كان محنت بي حد وشمار آخرشد
•مثال (2) : امـروز رو نكـرد به در گاه حق سنـا فـردا به سـوي در گـه او با چه رو رود ؟

 

دانلود مستقیم فایل